شهید ذبیح‌ لله‌ کوری

توسط جولای 21, 2015شهدا, منطقه هورالهویزه

مقام معظم رهبری: شهدا از خطر نهراسیدند و به شهادت رسیدند.

 

شهید ذبیح‌ الله‌ کوری: بارالها به‌ درگاهت‌ شکر می‌کنم‌ که‌ سعادت‌ حقیقی‌ را نصیبم‌ کردی‌ و با حسینیان‌ همراه‌ کردی‌ و در جبهه‌ راه‌ دادی.

شهید ذبیح‌ لله‌ کوری

اطلاعات شخصی شهید

  • نام و نام خانوادگی: ذبیح‌لله‌کوری
  • نام پدر: حسین
  • تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۰۸/۱۰
  • محل تولد: اردکان
  • میزان تحصیلات: چهارم‌ابتدایی
  • محل تحصیل: دبستان‌امینی‌اردکان
  • وضعیت تاهل: مجرّد
  • حرفه: تراشکار
  • تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳
  • محل شهادت: هورالهویزه
  • نحوه شهادت: اصابت‌ترکش‌به‌بدن‌ومتلاشی‌شدن‌بدن
  • محل خاکسپاری: بهشت‌شهدای‌اردکان
  • سن: ۱۷سال‌و۶ماه
  • سمت در جبهه: تیربارچی
  • نام یگان: تیپ‌الغدیریزد
  • تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۱دفعه به مدت ۴ماه‌و۲۲روز

زندگی نامه شهید ذبیح‌ لله‌ کوری

شهید ذبیح‌الله کوری اردکانی، فرزند حسین، در تاریخ ۱۳۴۶/۸/۱۰ هجری‌شمسی در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود.او دوّمین فرزند خانواده بود که والدین گویا فردای نه چندان دور او را می‌دیدند و با هدفی معیّن و مشخّص نام “ذبیح‌الله” را برایش انتخاب کردند و چه نام با مسمّایی بود.شهید کوری در سایه محبّت پدری مهربان و در دامان مادری متعهد کودکی را گذراند و با همّت والدینی که کمر همّت به پرورش او بسته بودند، تربیت شد و همگام با رشد جسمی، پایه‌های اعتقادی و مذهبی او نیز تقویت گشت.در ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوره‌ ابتدایی را در دبستان امینی اردکان تا کلاس چهارم تحصیل نمود. سپس تحصیل را رها نمود و با توجّه به علاقه‌ای که به کار فنّی داشت ، به شغل تراشکاری اشتغال ورزید؛ تا هم حرفه‌ای آموخته باشد و هم کمک خرجی برای خانواده باشد.در زمان پیروزی انقلاب ۱۱ سال بیشتر نداشت؛ امّا با والدین و مردم انقلابی شهر در مراسم انقلاب شرکت می‌کرد. در مجالس دعا و قرآن و عزاداری اهل بیت(ع) حضوری فعّال داشت. به والدین کمک می‌کرد. نجیب و دوست داشتنی بود. به واجبات و محرّمات دین معتقد بود.در سال ۱۳۶۳ احساس کرد که تکلیف رفتن به جبهه بر دوشش سنگینی می‌کند.در بسیج ثبت ‌نام کرد و پس از فرا گرفتن آموزش نظامی در پادگان شهید بهشتی یزد، حضور در جبهه و سنگرنشینی را بر بستر نرم و آغوش خانواده ترجیح داد و راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد و مسئولیّت تیربارچی را پذیرفت.مدّت ۴ ماه و ۲۲ روز از بهترین و شیرین‌ترین قسمت عمر و جوانی خود را در جبهه‌ها و در جهاد و دفاع از کشور صرف کرد و به هوای پیروزی بر دشمن و رسیدن به کربلای معلّی یا شهادت در راه اسلام به رزم خویش ادامه داد تا سرانجام در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ در منطقه عملیّاتی هور الهویزه بر اثر اصابت ترکش به شدّت مجروح شد و به علّت شدّت جراحات وارده به شهادت رسید و روح بلندش به جنان پر کشید و بر سفره مولایش حضرت سیدالشّهدا(ع) مهمان گشت.پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه توسط مردم شهیدپرور اردکان در بهشت شهدا به خاک سپرده شد و زیارتگاه عاشقان شهید و شهادت شد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

    

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام خدمت ولی عصر زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با درود به روان پاک شهدای اسلام ، خدایا می دانی که برای لقاء تو به جبهه آمدم و امید جز وصل تو نیست و تو دست رد بر سینه امیدواران نمی زنی و آنان را می خوانی . خدایا می دانی که روسیه ام و از گذشته تلخم و ازصفات رذیله ام و از گناهان کثیره ام فقط تو آگاهی و خودت گفتی که برای توبه بیا، تو فرمودی که توابین را دوست میداری هم اکنون آمده ام و با نگاه امید به تو، می نگریم و می دانم قول تو حق است . بار الها به درگاهت شکر می کنم که سعادت حقیقی را نصیبم کردی و با حسینیان همراه کردی و در جبهه راه دادی و هم نوای مجاهدان قرار دادی و مرا از تفکرات و تخیلات بیهوده راه نمودی و از ظلمت به نور رهنمون ساختی و از لهویات دنیا به انوار الهی سوق دادی . شربت عشقت را به من نوشاندی و در زمره کسانی که در راه تو نبرد میکنند قرار دادی . پدر عزیز از اینکه بدون اجازه شما و خانواده راهی جبهه شدم پوزش می طلبم و امیدوارم مراببخشید زیرا در آن لحظه که تصمیم به رفتن گرفتم فقط مجذوب آن نیرویی بودم که مرا به طرف خود می کشید و به فکر چیز دیگری نبودم .  و اما مادر جان پس از مرگ من که انشاء الله شهادت در راه خداست برای من بی تابی مکن و همین طور بعد ازخبر شهادت من غصه دار مشو. باری من دعا کنید که شدیداً به دعای شما محتاجم که شاید خداوند از سر تقصیراتم بگذرد. و همچون دیگر( مادر شهید) صبر و شکیبائی خود را حفظ نما. مادرم از تو می خواهم که زینب وار زندگی کنید و در مرگم هرگز قطره ای اشک نریزید که هدیه دادن در راه خدا هیچ گونه گریه و زاری و ماتیم ندارد. اگر برایم اشک بریزید دشمن از اشک تو شاد خواهد شد. اگر خواستی برایم اشک بریزی اشک شوق و شادی بریز . و از تنها برادری که دارم از او حلالیت بطلبید.و از من راضی باشد و مرا دعا کند که شدیداً به دعای او احتیاج دارم. به امید پیروزی حق بر باطل .
طنین نقره ام بر پاست مــادر                        تفنگم بر زمین تنهاست مــادر غــــریبـــانه نمـــــردم                         در بیابان سرم بر دامن زهراست مادر ذبیح الله کوری


ما را در شبکه های اجتماعی دنبال نمایید:
لینک کوتاه: http://ganjine-420.ir/3ImuC

نظر خود را بیان کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.