مقام معظم رهبری: آن کشته شدنی که در راه خدا باشد، با اخلاص و رشادت و تلاش همراه باشد، اسمش شهادت در راه خداست.
شهید رجایی: شهدای ما خون خود را پای درختی ریختند که ثمرهی آن ولایت فقیه است.
اطلاعات شخصی شهید
- نام و نام خانوادگی: غلامرضا رجبی
- نام پدر: علی
- تاریخ تولد: ۱۳۲۷/۰۱/۱۵
- محل زندگی: روستایهامانهاردکان
- میزان تحصیلات: ششمابتدایی
- محل تحصیل: روستایهامانهیخرانقاردکان
- وضعیت تاهل: متأهّل
- تعداد فرزند: ۳فرزند:۱پسرو۲دختر
- شغل: آشپز
- نام عملیات: پدافندی
- تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۷/۱۵
- محل شهادت: سرپلذهاب
- نحوه شهادت: اصابتترکشخمپاره
- محل خاکسپاری: گلزارشهدایهامانه
- سن: ۳۲سال
- سمت در جبهه: تکتیرانداز
- نام یگان: بسیجسپاه
- تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۱دفعه به مدت ۱۵روز
زندگی نامه شهید غلامرضا رجبی
شهید غلامرضا رجبی، فرزند علی، در تاریخ ۱۳۲۷/۱/۱۵ در روستای هامانه از توابع بخش خرانق اردکان در خانوادهای مذهبی و مستضعف متولّد شد. او چهارمین فرزند خانواده رجبی بود که والدین متدیّن و ولایی پس از تولّد فرزند، نام “غلامرضا” را برایش انتخاب کردند که هم نشان از ولایت مداری آنها و عرض ادب به ساحت مقدّس اهلبیت(ع)، خاصّه ولینعمت ایرانیان،حضرت امام رضا -علیه السّلام- و نیز اظهار رضایت آنها از هدیه الهی که به آنها عطا شده و رضایت از مشیّت الهی و سرنوشت آینده خویش. سپس به تربیتش کمر همّت بستند.شهید رجبی قبل از دبستان به مکتب رفت و مقدّمات قرآن و عم جزء را فرا گرفت.در ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستان چند پایه روستای هامانه تا کلاس ششم تحصیل نمود. با اینکه بسیار خوش استعداد و درسخوان بود؛ متأسّفانه به علّت عدم دسترسی به دبیرستان در روستا و نزدیکیهای آن مجبور به ترک تحصیل شد و به کمک پدر به کار کشاورزی و کارهای آزاد دیگر چون شیرینیسازی، نجّاری، بنّایی و آشپزی مشغول شد که در نهایت آشپز ماهری شد.محیط سالم روستا و تربیت صحیح و تدیّن خانواده، شهید رجبی را جوانی متدیّن، خوشاخلاق و نجیب و دوست داشتنی به بار آورده بود.به گفته خیلی از مردم روستا، تمام فضایل خوب و ایثارگری در او جمع بوده و هنوز زبانزد مردم است. اجتماعی و مردمی بود . صداقت و امانتداری در او موج میزد. مقیّد به انجام واجبات و ترک محرّمات دین بود. به ورزش کشتی علاقه فراوان داشت. او کشتیگیر بود.زمانیکه به سنّ ازدواج رسید با دختری متدیّن از خانواده ای نجیب ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر و دو فرزند دختر بود. چون در روستا کسب و کاری نبود، جهت کاریابی راهی یزد شد و در آنجا مسکن گزید.در زمان انقلاب ۳۰ ساله بود. او ظلم و ستم حکومت پهلوی را با خون و پوست لمس کرده بود؛ لذا با عشق و علاقه در مراسم انقلاب و ضد رژیم پهلوی شرکت میکرد. علاقهمند به جلسه قرآن و مسائل مذهبی بود.در یزد جلسه قرآنی راهاندازی کرد که هنوز ادامه دارد و از آن جلسه قاریان خوب استانی و کشوری پرورش یافتهاند. قاری قرآن بود و حافظ چند جزء قرآن. تعزیهخوان بود و در اسب سواری نیز ماهر بود. در تمام راهپیماییها در یزد حضور داشت و زمانی که به روستا میآمد، مردم را نیز به راهپیمایی وشعار دادن ضد رژیم تشویق میکرد. به محض شروع جنگ تحمیلی جزو اولّین کسانی بود که دواطلب جبهه شد و علائق دنیوی و ظواهر مادّی و زن و سه فرزند، مانع رسیدن او به معنویّت و مدارج عالی الهی نشد. به همه پشت پا زد و سنگرنشینی عشق و ایثار و جهاد را برگزید. او بیش از ۱۵ روز در جبهه نماند.در تاریخ ۱۳۵۹/۷/۱۵ در جبهه غرب، سر پل ذهاب در سنگر دفاع از اسلام و مسلمین و میهن اسلامی بود که خمپاره دشمن به سنگرش اصابت کرد و مورد اصابت ترکشهای خمپاره قرار گرفت و با پرواز روح بلندش از قفس کوچک جسمش، عروس شهادت را در بر کشید و با شهادتش در بهشت بر امام حسین -علیه السّلام- مهمان شد. چون از اولّین شهدای استان بود. پس از تشییع باشکوه، حضرت آیتالله شهید صدوقی بر پیکر پاکش نماز گذارد و سپس به زادگاهش روستای هامانه انتقال یافت و پس از تشییع توسط مردم بخش خرانق و روستای هامانه و اردکان در گلزار شهدای هامانه به خاک سپرده شد، تا تربتش نیز چون وجودش در زمان حیات، راهنما و چراغ هدایت باشد برای آنان که عاشق شهید ، شهادت ، آزادگی و سرافرازی هستند.
روحش شاد و یادش گرامی باد. انشاءالله