مقام معظم رهبری: خوشا به حال آن عزیزان، و گوارا باد بر آنها این نعمت بزرگ الهی آنها با شهادت، اجرشان را گرفتند.
شهید غلامعلی ساغندی وصیتنامه ندارند.
اطلاعات شخصی شهید
- نام و نام خانوادگی: غلامعلیساغندی
- نام پدر: حسین
- تاریخ تولد: ۱۳۴۹/۵/۱۵
- محل زندگی: ساغندخرانقاردکان
- میزان تحصیلات: سوّمهنرستان
- محل تحصیل: هنرستانشهیدچمران
- وضعیت تاهل: مجرّد
- شغل: محصّل
- نام عملیات: پدافندی
- تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۱/۱۷
- محل شهادت: شاخشمیران
- نحوه شهادت: اصابتخمپاره
- محل خاکسپاری: امامزادهقاسمروستایساغند
- سن: حدود ۱۸سال
- سمت در جبهه: کمکآرپیجیزن،آرپیجیزن
- نام یگان: تیپالغدیریزد
- تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۳دفعه به مدت بیشاز۶ماه
زندگی نامه شهید غلامعلی ساغندی
شهید غلامعلی ساغندی، فرزند حسین، در سال ۱۳۴۹ هجریشمسی در خانوادهای مذهبی و مستضعف در روستای ساغند از توابع بخش خرانق اردکان دیده به جهان گشود.او سوّمین فرزند خانواده بود که والدین بر اساس اعتقادات مذهبی و روحیه ولایتمداریشان او را به عنوان غلام مولیالموحدین، حضرت علی -علیه السّلام-“غلامعلی” نامیدند. گویا احساس کرده بودند که این کودک همان راهی را خواهد پیمود که مولی علی -علیه السّلام- قدم برداشت؛ پس کمر همّت به تربیتش بستند.او در سایه پر مهر پدری متدیّن و مادری متعهد تربیت شد. چون در روستای ساغند کار و شغل مناسب وجود نداشت، پدرش جهت کسب درآمد و اشتغال به شهرستان بافق از شهرهای استان یزد مهاجرت کرد و در آنجا در معدن سنگ آهن بافق به خدمت مشغول شد و در روستای مبارکه بافق مسکن گزید. شهید ساغندی در روستای مبارکه قبل از دبستان به مکتب رفت و مقدّمات قرآن را فرا گرفت.در ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی و راهنمایی را در مدارس روستای مبارکه با موفّقیّت طی کرد. سپس در هنرستان بافق ثبت نام کرد و در رشته فنّی تا کلاس سوّم ادامه تحصیل داد که در آن زمان جهشی در دانشگاه جهاد شرکت کرد و در رشته پر افتخار شهادت پذیرفته شد. غلامعلی جوانی بود آراسته و متدیّن و بسیار دوست داشتنی.مدیریت کار فرهنگی در مسجد روستای مبارکه را به عهده گرفت و جلسات قرآن، دعای کمیل٬ ندبه و توسّل را اداره میکرد. عضو فعّال پایگاه بسیج مبارکه بود. صدای خوب داشت و نوحهخوانی و قرائت دعای ندبه و کمیل را در مسجد خود به عهده میگرفت. برای والدین احترام خاص قائل بود. در صداقت و امانتداری و تقیّد به فرایض دینی زبانزد مردم بود. بسیار مردمی و مردمدار بود.زمانی که توسط رهبر انقلاب، امام خمینی (ره)، جوانان به جبهه فراخوانده شدند؛ شهید ساغندی درس و بحث و خانواده و راحتی در وطن را رها کرد و سنگرنشینی عشق و ایثار را برگزید. در بسیج ثبتنام کرد و پس از فراگرفتن آموزش، راهی جبهه شد و با قدسیان همسنگر گردید.سه دفعه به جبهه رفت و بیش از ۶ ماه از عمر کوتاه و با ارزش خود را آن هم جوانیاش را در جبههها در جهاد و ایثار گذراند. در کربلای ۵ موج انفجار او را گرفت و اعلام شد که شهید شده است؛ امّا خدای سبحان او را نگه داشت و پس از بهبودی مجدداً عازم جبهه شد. در جبهه مسئولیّت هایی چون کمک آر. پی. جی زنی و آر. پی. جی زنی را به عهده گرفت.سرانجام در تاریخ ۱۳۶۷/۱/۱۷ در منطقه عملیّاتی شاخ شمیران در یک عملیّات پدافندی مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و با پرواز روح بزرگش از قفس کوچک جسمش به شهادت رسید و به جنان پر کشید.پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه طبق وصیّت خودش به روستای ساغند، زادگاهش، انتقال یافت و در جوار امامزاده قاسم ساغند به خاک سپرده شد تا چراغی باشد فرا راه کسانی که عشق به ولایت دارند و دلداده جهاد و شهادتند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
من به عنوان داماد بزرگ خواهر بزرگ شهید اعلام میکنم که اینچنین شهیدی خ کم پیدا میشود
با تشکر از آقای شوپکس..
من عباس خان داماد شهید هستم
عباس خان اکبرپور ساغندی مرد بسیار با گذشت و مهربان است و خانواده گرامی ایشان همه متدین میباشند.
عباس خان سالهای زیادی در زادگاهش به کار امور پزشکی و بهیاری و خدمات بهداشتی به مردم روستا بود.
همسر ایشان خواهر شهید هستند و با تربیت سه فرزند پاک و متدین قدم مبارکی در جهت دین مبین اسلام برداشتند