مقام معظم رهبری: راه آن پدران و آن شهیدان را حفظ کنید.
این شهید بزرگوار وصیتنامه ندارند.
اطلاعات شخصی شهید
- نام و نام خانوادگی: نعمتاللهکریمیعقدا
- نام پدر: اشرف
- تاریخ تولد: ۱۳۴۴/۰۶/۰۱
- محل زندگی: عقدایاردکان
- میزان تحصیلات: سوّمدبیرستان
- محل تحصیل: دبیرستانادبعقدا
- وضعیت تاهل: مجرّد
- شغل: محصّل
- نام عملیات: فتحالمبین
- تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۱/۰۲
- محل شهادت: شوش
- نحوه شهادت: اصابتترکشومتلاشیشدنسرودستچپ
- محل خاکسپاری: گلزارشهدایعقدا
- سن: ۱۵سالو۷ماه
- سمت در جبهه: تکتیرانداز
- نام یگان: گردانمسلمازتیپالغدیریزد
- تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۱دفعه به مدت ۲ماهو۹روز
زندگی نامه شهید نعمت الله کریمی عقدا
شهید نعمت الله کریمی ،فرزند اشرف، در اولّین روز شهریور ماه سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی و زحمتکش در عقدای اردکان چشم به جهان گشود. با زحمت پدری کشاورز و بی بضاعت،امّا متدیّن و در دامن پر مهر مادری متعهد و ولایی رشد کرد و تربیت شد. از همان کودکی رفتار هایی از خود بروز می نمود که نشان می داد این کودک، کودکی عادی نیست و آینده ای درخشان در انتظارش است.از ابتدا علاقۀ بسیاری به فراگیری قرآن و جلسات مذهبی داشت. دوره ابتدایی را در دبستان خیّام عقدا گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی مولوی عقدا با موفّقیّت پشت سر گذاشت. سپس وارد دبیرستان ادب عقدا شد و در رشته فرهنگ و ادب مشغول به تحصیل شد و تا سال سوّم ادامه داد. با توجه به عدم بضاعت مالی خانواده، شهید کریمی دوران جوانی را با مشقّت فراوان و کار کشاورزی و کارگری و …. همراه با تحصیل طی کرد.وی دارای اخلاقی نیکو و استعدادی فراوان بود و روحی بزرگ داشت ؛ پیوسته در مطالعه و تفکّر بود؛ گویا گمشده ای داشت.زمانی که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) اوج گرفت، نعمت الله گمشده خود را یافت و از آنجا که خود مزه تلخ بی عدالتی و رنج را چشیده بود٬ مصمّم شد این انقلاب را تا پای جان یاری دهد.در مراسم مذهبی و انقلاب حضوری فعّال داشت. به محض تشکیل بسیج وارد بسیج شد. با عضویت در بسیج، زندگیش ورقی دیگر خورد. فعّالیتش در ابعاد گوناگون مضاعف شد. جهاد با نفس را شروع کرد و زهد و تقوایش مشهود بود.اهل مراسم مذهبی و نماز اوّل وقت و جماعت بود. او نماز شب را با عرفانی خاص به جا می آورد.از قول خانواده اش :«با اینکه اتاقش جدا بود، شب ها با گریه در نماز شبش از خواب بیدار می شدیم.» سال اوّل دبیرستان بود که داوطلب اعزام به جبهه شد؛ ولی او را اعزام نکردند. پیوسته ناراحت بود و در صدد اعزام تا اینکه در سال ۱۳۶۰ در دانشگاه جهاد، پذیرفته شد و راهی جبهه گردید. مدّت ۲ ماه و ۹ روز از بهترین ایّام زندگی و جوانی خود را در سنگر جهاد گذراند. در جبهه نیز حالت عرفانی خاصّی داشت. دائم ذکری بر لب داشت. اکثراً دعای توسل را با حالتی مخصوص زمزمه می کرد. مرغ روحش در هوای پرواز بود و برای عملیّات لحظه شماری می کرد. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۲ در جبهه شوش به آرزوی دیرینش؛ یعنی شهادت دست یافت و با اصابت ترکش خمپاره های دشمنان اسلام روح بلندش از قفس کوچک جسمش رها شد و به ملکوت اعلی پرواز کرد.پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه توسط مردم قدرشناس زادگاهش در گلزارشهدا ی عقدابه خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.