شهید حسن عریان زاده اردکانی

زندگی نامه شهید حسن‌ عریان‌ زاده‌ اردکانی

شهید حسن عریان‌زاده، فرزند جواد، در تاریخ ۱۳۵۱/۶/۱۰ هجری‌شمسی در خانواده‌ای مذهبی در شهر اردکان دیده به جهان گشود. او ششمین فرزند خانواده بود. خانواده‌ ولایی‌اش به عشق اهل‌ بیت-علیهم السّلام- نام فرزند خویش را همنام فرزند بزرگ حضرت زهرا(س)، سبط اکبر رسول‌الله (ص) و کریم اهل بیت_ع)،” حسن” انتخاب کردند.حسن با دسترنج پر مشقّت کشاورزی پدر و در دامان پرمحبّت مادری متعهد و ولایی رشد کرد و کودکی را سپری ساخت.۶ ساله بود که به مدرسه رفت و دوره‌ ابتدایی را تا کلاس چهارم در دبستان طالقانی اردکان تحصیل کرد. تربیت صحیح، حسن را جوانی متدیّن و مخلص و دوست داشتنی ساخته بود. با همه مهربان بود و همه او را دوست می‌داشتند. اهل عمل بود تا حرف. حاضر نبود کارهایش برملا شود و همه بدانند. حتّی به خانواده سفارش می‌کرد: «چنانچه من شهید شدم، نگویید که ما خانواده شهید هستیم.»نسبت به عباداتش حسّاس و به نماز اوّل وقت و جماعت مقیّد بود. نماز و عباداتش بیشتر در خفا بود و حاضر نبود افراد از عباداتش مطّلع گردند. اهل پایگاه بسیج بود و پایگاهش ترک نمی‌شد. در اوقات بیکاری و فراغت به گل‌کاری مشغول بود. با جهاد سازندگی نیز همکاری داشت.عاشق انقلاب ، امام و خدمت به مردم بود. در زمان شروع جنگ ایشان ۹ ساله بود. با وجود صغر سن علاقۀ زیادی به رفتن به جبهه داشت تا این که عاقبت نظر مسئولین را نسبت به اعزام خویش جلب کرد.در بسیج ثبت‌نام نمود و آموزش نظامی را فرا گرفت و راهی جبهه شد.دو دفعه در سال‌های ۶۶-۶۵ به جبهه اعزام شد و مدّت ۴ ماه از بهترین و شیرین‌ترین روزهای زندگی خویش، یعنی نوجوانی را در جبهه‌ها و در راه جهاد و حفظ وطن گذراند. گرچه از نظر سن و سال کوچک بود؛ امّا از نظر رشد معنوی و فکری پخته و بزرگ بود. در جبهه مسئولیّت کمک آر. پی. جی زنی را به عهده گرفت.این سرباز به ظاهر کوچک اسلام، سرانجام در تاریخ ۱۳۶۶/۱/۱۸ در عملیّات کربلای ۸ در منطقه عملیّاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شدّت مجروح شد و بر اثر شدّت جراحات وارده با پرواز روح بلندش به ملکوت اعلی به جمع شهدا پیوست و بر مولایش امام حسین -علیه السّلام- مهمان شد. به علّت آتش پر حجم دشمن و اوضاع نامساعد منطقه، جسم پاکش به تأسّی از اربابش امام حسین -علیه السّلام- در بیابان منطقه ماند و علاوه بر شهادت، ‌افتخار شهید مفقود را برای خود کسب نمود و موجب سربلندی مضاعف برای خانواده گردید.پیکر پاکش پس از سال‌ها مفقود بودن، توسط گروه تفحّص شناسایی و چون از طرف خانواده‌اش مورد شناسایی قرار نگرفت، در بهشت شهدای تهران در جمع دیگر همرزمان شهیدش به خاک سپرد شد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
بادرود و با سلام بیکران بر آن منجی عالم بشریت حضرت امام خمینی و با درود و سلام بر آن رزمندگان غیور و دلیری که همچون شیر بر دشمن زبون یورش می برند و آنها را به نیت و نابودی می کشانند و با درود و سلام بر شما امت حزب الله که همیشه و در همه حال در صحنه حضور دارید پدر و مادر عزیزم و برادرانم و خواهرانم ، رفقایم ، بستگانم هرگز برای من گریه و زاری نکنید و خوشحال باشید و شادی کنید چون اگرکه گریه کنید دل دشمن را شاد کرده اید پدر و مادر عزیزم خواهشی که از شما دارم این است که ۳۰ روز روزه برایم بگیرید و روز هم نماز برایم بخوانید و من پیامی که برای شما مردم دارم این است که در نماز جمعه شرکت کنید و همین طوری که تا کنون به جبهه ها کمک کرده اید حال هم کمک کنید که صدام نفسهای آخرین را می کشد به امید پیروزی حق علیه باطل .
خداحافظ التماس دعا
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار