شهید حمزه احمدی اردکانی

توسط می 4, 2015شهدا, منطقه شلمچه

مقام معظم رهبری: شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است


شهید
حمزه احمدی:
 
ای زندگان زمین٬ برای ما اشک نریزید که ما زنده و جاویدیم. از امّت شهید پرور اردکان تقاضا دارم که در راه پیشبرد این انقلاب تلاش کنند تا اسلام در سراسر جهان پراکنده گردد.

شهید حمزه احمدی

اطلاعات شخصی شهید

  • نام و نام خانوادگی: حمزه احمدی اردکانی
  • نام پدر: محمد
  • تاریخخ تولد: ۱۳۵۰/۰۵/۰۹
  • محل تولد: اردکان
  • میزان تحصیلات: دوّم راهنمایی
  • محل تحصیل: مدرسه راهنمایی شهید منتظری اردکان
  • وضعیت تاهل: مجرّد
  • شغل: محصّل
  • نام عملیات: کربلای۸
  • تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۱/۲۲
  • محل شهادت: شلمچه
  • نحوه شهادت: اصابت ترکش به سینه ودست
  • محل خاک سپاری: بهشت شهدای اردکان
  • سن: ۱۵سال و۸ماه
  • سمت در جبهه: بسیجی .تک تیرانداز
  • نام یگان: تیپ‌الغدیر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یزد
  • تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۱ دفعه به مدت سه ماه

زندگی نامه شهید حمزه احمدی اردکانی

شهید حمزه احمدی فرزند محمّد در خانواده ای مذهبی و معتقد، در اردکان چشم به جهان گشود. او اولّینفرزند خانواده بود. آموزه های دینی و عشق به ائمۀ معصومین -علیهم السّلام- در همان دوران کودکی با گوشت و پوستش عجین شد و بارقۀ عشق به دین و ولایت در وجود او نهادینه گردید به طوری که هنوز سن و سالی از او نگذشته بود که چون فردی مکلّف٬ وظایف دینی خود را به طور کامل انجام می داد و حتی مشوّق دیگران نیز بود که موضوع در خاطرات همرزمان و اقوام و خویشانش، کاملاً مشهود و محرزو ماندگار است.
پس از گذراندن دوره ابتدایی با موفّقیّت در اردکان٬ دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید منتظری ادامه داد.هنوز ۸ سال از بهار عمرش بیشترنگذشته بود که شاهد پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد حکومت اسلامی در ایران بود. این پیروزی ملّت بزرگ ایران و محیط و فضای آزاد حاصل از انقلاب، موجب تقویت اعتقادات مذهبی و معنوی او شد.در مراسم مذهبی به ویژه نماز جمعه و جماعت به طور مستمر شرکت می نمود و عاشق امام و ولایت بود. او مقیّد بود که با غسل جمعه به نماز جمعه برود. زمانی که ندای “هل من ناصر” نایب امام زمان خویش٬ خمینی کبیر (ره)، در فضای ایران اسلامی طنین انداز شد او که منتظر چنین فرصتی بود درنگ را جایز ندانست و علیرغم سن کم٬ از پیشگامان حضور در میدان دفاع و جهاد بود. و سر انجام توانست در سال سوّم راهنمایی با جلب نظر فرماندهان نظامی به گروه سلحشوران لشکر اسلام پیوسته و با حضور سه ماهه خود در جبهه به رزمی بی امان با خصم زبون بپردازد.
سرانجام در تاریخ ۲۲\۱\۱۳۶۶ با حضور در عملیّات کربلای ۵ در منطقه شلمچه به آرزوی قلبی خود که همانا لقای پروردگار بود٬ رسید و عروس شهادت را در آغوش کشید .پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوه در بهشت شهدای اردکان در کنار دیگر شهدای گلگون کفن به خاک سپرده شد.

یادش گرامی و روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید کسانیکه در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند

با سلام درود بر رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی و امت شهیدپرور ایران به خصوص امت شهیدپرور شهرستان اردکان وصیت نامه خود را شروع می کنم از تمام دوستان و خویشان و همسایگان و همکلاسیان خود می خواهم که اگربدی در حق آنان کردم مرا حلال نمایند و اگر از من کسی طلبکار است از پدر و مادرم بگیرد. من این وصیتنامه را در حالی می نویسم که از صحت کامل برخوردار هستم گرچه احساس می کنم که به فیض عظیم شهادت نخواهم رسید اما فکر می کنم اگر وصیت ننویسم گناهی بزرگ مرتکب شده ام خصوصاً هنگامی که وصایای شهدا را می بینم . خدایا تو شاهدی که چیزی عزیزتر از جانم ندارم تا فدای اسلام و قرآن کنم پس شهادت در راهت را نصیب من گردان که شیرین ترین مرگهاست خداوندا از تو می خواهم مرگی را نصیبم کنی که با افتخار همراه باشد مرگی در راه هدفم اسلام . ای زندگان زمین برای ما اشک نریزید که ما زنده و جاویدیم . شهادت گوارایی است با نوشیدن آن عطش قلب شهید آرام می گیرد آیا افتخار نمی کنی که از وجود پر ثمرت شهیدی در راه مکتب اسلام پرورش  یافته اما خانوده ام به خصوص پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند بدانند که هرگز از ذهن من خارج نشده و نسبت به آنها بی تفاوت نبوده ام . از پدر و مادرم عذر می خواهم وطلب بخشش دارم و تو ای مادر از تو میخواهم که فرزندانت را به گونه ای تربیت کنی که دلسوز اسلام و انقلاب باشند . برادر و خواهران شما نیز برای من از خدا طلب بخشش کنید تا شاید خدا به حرمت دعای شما مومنی از سرتقصیراتم بگذرد . زیرا بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگینی می کند از خواهرانم می خواهم که حجابشان را حفظ کنند و هر چه بیشتر و بهتر در راه بهبود این انقلاب قدم بردارند مادر از تو میخواهم که برادرم مصطفی را همچون علی اکبر تربیت کنی و او را در راه اسلام فدا کنی و نگذارید به فساد کشیده شود. مادر و پدر عزیزم من از بعضی دستورهای خداوند کوتاهی کرده ام امیدوارم که آنها را بجای من بجا آورید. از امت شهیدپرور اردکان تقاضا دارم که در راه پیشبرد این انقلاب تلاش کنند تا اسلام درسراسر جهان پراکنده گردد.

والسلام حمزه احمدی


ما را در شبکه های اجتماعی دنبال نمایید:
لینک کوتاه: http://ganjine-420.ir/n9Nm7

یک نظر

  • Avatar محمد گفت:

    سلام
    من از همکلاسی های سال دوم راهنمایی شهید حمزه هستم . به نظر من شهید حمزه انسان زمینی نبود ، شهید حمزه یک فرشته آسمانی بود که به جرات میگویم دیگر مثل او را در این روزگاران ندیده و نخواهم دید . همه چیز او الگو بود . هیچ یک از محصلان مدرسه راهنمایی شهید منتظری به اندازه سر سوزنی از این شهید گرانقدر خاطره بد که ندارند هیچ … فقط ذکر خصوصیات و اینکه اصلا مثل هیچ کدام دیگر از ما همکلاسی ها نبود . اخلاق نیکوی او .. خط زیبای او .. رفتار .. منش .. گفتار و کردار او فرا زمینی بود به خالق هستی قسم
    حمزه جان
    من محمد نجاتی همکلاسی تو هستم که میدانم مرا بخاطر داری از تو می خواهم شفیع من و خانواده من باشی در روز قیامت و برای من وخانواده ام دعا کنی
    به خاطر دارم روزهایی که بعد از اتمام مدرسه به اتفاق هم به منزل برمی گشتیم . من ساکت بودم و فقط می خواستم تو صحبت کنی و صدای تو را بشنوم
    رحمت خدا بر پدر و مادرت اگر در قید حیاتند که خدا حفظشان کند و موجود فرازمینی تربیت کردند . من این را می دانم که دیگر کسی مثل تو نخواهم دید .
    دوست داشتم همراه تو به جبهه بیایم اما با این که قد و قامت من کمی بزرگتر از تو بود نمیدانم چطور به جبهه رفتی و شربت شهادت نوشیدی و من از تو جاماندم . حمزه جان تو را به جان پدر و مادرت قسمت می دهم که بسیار مرا دعا کنی . خیلی دلم می خواهد حداقل خواب تو را ببینم و یک بار دیگر این فرشته زمینی را زیارت کنم و این بار دست از دامانت برندارم که هرکجا می روی مرا نیز با خود ببری

نظر خود را بیان کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.