شهید رضا زارع علی بیک

توسط ژوئن 23, 2015شهدا, منطقه اروند رود

مقام معظم رهبری: بهترین مُردنها، شهادت است.

 

شهید رضا زارع: ای‌ خواهران‌ من‌ حجابتان‌ را نگهدارید‌ که‌ حجاب‌ شما‌ کوبنده تراز‌ خون شهید‌است.

شهید رضا زارع‌ علی‌ بیک

اطلاعات شخصی شهید

  • نام و نام خانوادگی: رضازارع‌علی‌بیک
  • نام پدر: ابراهیم
  • تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۰۴/۰۱
  • محل تولد: اردکان
  • میزان تحصیلات: پنجم‌ابتدایی
  • محل تحصیل: دبستان‌فردوسی‌اردکان
  • وضعیت تاهل: مجرّد
  • حرفه: بنّایی
  • نام عملیات: والفجر۸
  • تاریخ شهادت: ۱۳۶۴/۱۱/۲۱(مفقود)
  • محل شهادت: اروندرود
  • نحوه شهادت: اصابت ترکش‌به‌بدن
  • تاریخ خاکسپاری: ۱۳۶۸/۰۲/۲۱(پس‌از۳سال‌و۳ماه)
  • محل خاکسپاری: بهشت شهدای‌اردکان
  • سن: ۱۷سال‌و۷ماه
  • سمت در جبهه: تخریب‌چی‌،تک تیراندازومسئول‌تیم‌شناسایی‌واطّلاعات
  • نام یگان: ‌تیپ‌الغدیریزد
  • تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۴دفعه به مدت ۳۶ماه‌و۷روز

زندگی نامه شهید رضا زارع‌ علی‌ بیک

در اولّین روز تیر ماه ۱۳۴۷ در خانوادۀ پر تلاش و زحمت کش و خستگی ناپذیر ابراهیم زارع خداوند دهمین فرزند را عطا کرد.والدین خانواده به علّت عشق و علاقه ای که به ثامن الائمه(ع) داشتند، او را” رضا” نامیدند. شجاعت و شهامت و نجابت او از همان آغاز جوانی زبانزد خاصّ و عام بود. دوره ابتدایی را با موفّقیّت طی کرد و سپس جهت کمک به خانواده و عشق خدمت به مردم جذب کار آزاد شد و به بنّایی اشتغال ورزید.در انجام امور مذهبی و دینی سر از پا نمی شناخت. اهل نماز شب بود و به شرکت در نماز جمعه و جماعت مقیّد بود. قسمتی از وقت خود را در شبانه روز در اتاقی جدا و خاصّ خود به عبادت مشغول می شد.هنوز بیش از ۱۴ سال نداشت که داوطلبانه به جبهه اعزام شد. طی ۴ دفعه اعزام بیش از سه سال و نیم از بهترین زمان عمر خود را در جبهه های حق علیه باطل به نبرد با دشمنان اسلام پرداخت. تلاش و پشتکار او در جبهه ها زبانزد همه بسیجیان بود. در پذیرفتن هر کار و مسئولیّتی پیشقدم می شد. در جبهه مسئولیّت های تک تیر اندازی و تخریب چی و در نهایت مسئولیّت یکی ازتیم های شناسایی واحد اطلاعات عملیّات در تیپ الغدیر را به عهده گرفت.هیچگاه از خود تعریف نمی کرد و هر کاری انجام می داد برای رضای خدا بود. اصلاً توجّهی به دنیا نداشت. کمتر حرف می زد و بیش تر می اندیشید و عمل می کرد و از کار خود تعریف نمی کرد.صبور و مقاوم و بردبار بود. در تاریخ ۱۳۶۴/۱۱/۲۱ در عملیّات والفجر ۸ در منطقۀ اروند رود مفقود گردید.در تاریخ ۱۳۶۸/۲/۲۱ پیکر پاک و مطهرش پس از ۳ سال و ۳ ماه پیدا شد و بعد از تشییع با شکوه بر روی دست و دوش مردم شهید پرور اردکان در بهشت شهدا به خاک سپرده شد.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم

ا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه” مرضیه
ای نفس قدسی و مطمئن و دل آرام امروز به حضور پروردگارت در آی که تو خشنود و او راضی از تو
سلام به پیشگاه امام زمان (عج) منجی عالم بشریت و با درود بر ارواح طیبه شهدا از اول تا والفجر، این قافله با همسفران می گذرد ای قافله دار کربلا صبر کن که قافله پیر جماران دارد می آید این قافله ما فریاد می زند که حسین جان ما مثل تو وارد جنگ شدیم حسین جان مظلومانه جنگ را به ما تحمیل کردند اما حسین جان ما مثل تو جنگ را تمام می کنیم امروز بسیجی های جان بر کف که خودت شاهد آنها هستی آنچنان با صفایی قلب و خلوص نیت این را می گویند که هر آن لحظه عشق سر دارند حسین جان همه آرزوی زیارت دارند همه آرزوی شهادت دارند حسین جان اگر در خواب می آئی و می گوئی که دارم هرم را برای ورود میهمانان حاضرمی کنم بدان که امتی آرزومندند. بدان که خون می دهند و در دریای خون شنا می کنند تا به ساحل مقدس کربلای تو برسند و دست حاجت به درگاه خدا بردارند . ای کسانیکه از قافله ایثار عقب مانده اید ای کسانیکه هنوز متوجه جریان نیستید که حسین دگر بار کربلائیهائی دارد به خود آئید و به سوی خدا روید به ارواح مقدس شهدا قسم که فردای قیامت جلوی ما را می گیرند و ما را مواخذه می کنند آیا دیده اید شهیدان خدائی را این بلاجویان دشت کربلائی را یک سر ندارد، دیگری پیکر ندارد یکی بی دست و بی پا یکی از پیکرش چند قطعه گوشتی آیا اینها نمی دانستند که اینگونه خواهند شد بلی آنها می دانستند که در راه حسین (ع) و کشتن چون حسین (ع) باید شد اما عشق حسین و نور ایمان مگر می گذارد که در خانه ها بمانند مگر می گذارد که در مدرسه درس بخوانند آنها درک کرده اند که مدرسه عشق و شور جبهه است معلمش امام است مدیرش امام زمان است و کلاسش سنگر و زنگ مدرسه اش رگبار مسلسل است که گلوله های آن آثار کفر و شرک و نفاق را نابود می کند در هنگامی که شهدای عزیزی در ایران است من چه بگویم خدایا اکنون که دارم این وصیت نامه را می نویسم می شود که من را هم جزو شهدای درگاهت قبول کنی . خدایا تو را به دردهای دل زینب (ع) قسم می دهم که مرا نیز چون شهدای شور آفرینت ره درگاهت قبول بفرما . دوستان و برادران و خواهران ما اگر عقب ماندیم برای همیشه عقب مانده ایم آه و حسرت خواهید خورد که کربلائی بودو ما در آن ایثارگری نکردیم مگرچند بارمی خواهید بمیرید، مگر چقدر می خواهید زندگی کنید . عشق به مادیت و زندگی این قدر است که ما را از شور و صفای جبهه بی نصیب بگرداند . خواهران و برادران در راه خدا تلاش کنید و درس بخوانید و ایثارگرانه پیش بروید که فردای قیامت در قبال خون شهدا مسئولید پدر و مادرم از شما طلب بخشش دارم می دانم شما هم خیلی اذیت شدید مادرم بدان که تو را وعده به فاطمه (ع) خواهم داد و پدرم تو را وعده به ابوالفضل العباس میدهم، و امیدوارم که آنها شما را در دنیا و آخرت یار و مددکار باشند. اکنون اینجانب که توفیق و سعادت آن را به دست آوردم و توانستم برای ادای حق خود به اسلام و مسلمین و مستضعفان ایران و دنیا در جبهه حق علیه باطل حاضر شدم خدا را شکر می نمایم که مرا در چنین دورانی از مادر متولد کرد که در چنین  برهه ای از زمان که بهترین دوران شادی که با قائدی و رهبری و امامت ابر مرد تاریخی از تبار ابراهیم و دیگر پیغمران بنام امام روح الله الموسوی الخمینی در یک کشور اسلامی رهبریت این ملت مسلمان را بر عهده دارد و اینجانب هر لحظه و هر زمان تا دورانی که زنده هستم مطیع فرمان این رهبر عزیز هستم زیرا فرمان امام فرمان ائمه اطهار است و فرمان و گفتار ائمه اطهار گفتار پیامبر اسلام است و گفتار پیامبراسلام گفتار قرآن و قرآن کتاب خداوند تبارک و تعالی بر رسول الله می باشد ما تنها به خاطر ایران و ملت ایران جهاد نمی کنیم بلکه به خاطر یک میلیارد مسلمان بپا خاسته ایم و تا انقلاب صاحب الزمان و تا خون در رگها و شریانهایمان جریان دارد دست از این جهادمان نمی کشیم و صلح تحمیلی را هرگز نخواهیم پذیرفت زیرا ما حرکتمان تا قیام مهدی (عج) ادامه دارد وصیت اینجانب به برادران و جوانان . ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد و ای جوانان نکند در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) در راه حسین (ع) باهدف شهید شد .ای پدر و ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدانمی توانید جواب زینب سلام الله علیها را بدهید که تحمل ۷۲ شهید را نمود. همه مثل خاندان وهب جوانان خودشان را به جبهه بفرستید وحتی جسد آنها را تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم . برادران استغفار و دعا را از یاد مبرید ای مادر و پدر عزیز مرا عفوکنید و افتخار شما باشد که در این راه رفته ام و ای برادران راه حسین (ع) را ادامه دهید و جبهه ها را خالی نگذارید و سلاح مرا بر دارید و ای دوستان عزیز و اقوام و خویشان و کسانی که مرا می شناسید اگر مومن هستید به شما هم وصیت برادرانم را نمودم و ای خواهران من حجابتان را نگهدارید که حجاب شما کوبنده تر از خون شهید است عزیزان به دنیا و فریبندگی آن بخندید و به عظمت آخرت و عقوبات آن توجه کنید و در راه رسیدن به خدا و صفای قلب اشک بریزید که خدا گریه و اشک مومنش را دوست دارد اگر خواستید گریه کنید بر حسین (ع بر علی اکبر و قاسم گریه کنید و من دیگر بیشتر مزاحم نمی شوم به امید پیروزی لشکریان کفر ستیز اسلام.
 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
رضا زارع تاریخ ۱۳۶۴/۹/۷ محل ، خرمشهر ، شهر خون و حماسه


ما را در شبکه های اجتماعی دنبال نمایید:
لینک کوتاه: http://ganjine-420.ir/tplkJ

نظر خود را بیان کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.