شهید سید ابوالفضل موسوی

توسط جولای 23, 2015شهدا, منطقه سردشت

مقام معظم رهبری: شهیدان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، از جمله‌ی عزیزترین شهدای طول تاریخند.

 

شهید سیّد ابوالفضل‌ موسوی: ای‌ برادران‌ …‌ با درس‌ خواندن‌ خود‌، راه‌ شهیدان‌ را ادامه‌ دهید.

شهید سیّد ابوالفضل‌ موسوی

اطلاعات شخصی شهید

  • نام و نام خانوادگی: سیّدابوالفضل‌موسوی
  • نام پدر: سیّدعلی‌اکبر
  • تاریخ تولد: ۱۳۵۰/۰۱/۰۱
  • میزان تحصیلات: دانشجوی‌سال‌دوّم‌تربیت‌معلّم‌
  • محل تحصیل: دانشسرای‌تربیت‌معلّم‌میبد
  • وضعیت تاهل: مجرّد
  • شغل: دانش آموز معلم روستایی
  • نام عملیات: نصر۷
  • تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۱۴
  • محل شهادت: سردشت
  • نحوه شهادت: اصابت‌ترکش‌به‌شکم
  • محل خاکسپاری: گلزارشهدای‌هفتادر
  • سن: ۱۶سال‌و۴ماه
  • سمت در جبهه: تک‌تیرانداز
  • نام یگان: تیپ‌الغدیریزد
  • تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۲دفعه به مدت ۴ماه‌و۱۱روز

زندگی نامه شهید سیّد ابوالفضل‌ موسوی

شهیدسید ابوالفضل موسوی، فرزند سیّدعلی‌اکبر، در تاریخ ۱۳۵۰/۱/۱ هجری‌شمسی همزمان با عید نوروز در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف و از سلاله سادات ،در روستای هفتادر از توابع بخش عقدای اردکان دیده به جهان گشود.تولّد او که دوّمین فرزند خانواده بود، شادی و سرور عید را برای خانواده دو چندان نمود. والدین متدیّن و ولایی به تأسّی به اهل بیت-علیهم السّلام- نام زیبا و دلربای علمدار کربلا، حضرت ابو الفضل، را برای او انتخاب کردند تا باشد که او نیز در راه با وفاترین یار سیّدالشّهدا(ع) قدم بردارد و با این اعتقاد در تربیتش کوشیدند.کودکی را در سایه پر محبّت پدری زحمتکش و در دامان مادری متعهد گذراند؛ امّا این طریق با صفا بسیار زودگذر بود و در ۵ سالگی سایه پر مهر پدر بر اثر تصادف از سر او رخت بر بست و سیّدعلی‌اکبر به رحمت ایزدی رفت. مسئولیّت تربیت و پرورش سیّدابوالفضل بعد از پدر بر دوش مادر فداکارش قرار گرفت.در ۶ سالگی به مدرسه رفت و در دبستان مکتب الصّادق روستای هفتادر، دوره ابتدایی را گذراند. سپس چون در زادگاهش مدرسه راهنمایی نبود؛ دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شمس شمس‌آباد عقدا که در نزدیکی هفتادر بود،‌ گذراند. سپس در کنکور دانشسرای تربیت معلّم روستایی شرکت کرد و در دانشسرای تربیت معلّم امام خمینی (ره) میبد پذیرفته شد .در سال دوّم دانشسرا بود که عشق به امام و انقلاب و خدمت به مردم او را بر آن داشت که تحصیل را رها کرده و راهی جبهه گردد.محیط پاک و بی‌آلایش روستا و تربیت دینی و صحیح او را جوانی متدیّن و مذهبی ساخته بود. برای دیگران خصوصاً مادر فداکارش احترام خاصّی قائل بود.اهل نماز و روزه و مجالس مذهبی و قرآن و دعا بود. مؤدّب بود و دوست داشتنی. دوستان و هم‌کلاسی‌ها او را دوست می‌داشتند.در سال ۱۳۶۵ که در کلاس دوّم تربیت معلّم بود،نیاز جبهه ها به رزمنده، نگذاشت در وطن بماند و غربت اسلام را نظاره کند. کلاس و درس و آغوش گرم خانواده و تنها مادر خود را گذاشت و در بسیج ثبت نام کرد و پس از فرا گرفتن آموزش نظامی، راهی جبهه‌های نور علیه ظلمت شد و سنگرنشینی عشق و ایثار و دفاع از اسلام را انتخاب کرد.دو دفعه به جبهه اعزام شد و مدّت ۴ ماه و ۱۱ روز از بهترین زمان عمر و جوانی را در راه اسلام و جهاد گذراند و در انتظار پیروزی یا شهادت به سر برد.سرانجام در تاریخ ۱۳۶۶/۵/۱۴ در منطقه عملیّاتی سردشت و در عملیّات نصر ۷ بر اثر اصابت ترکش به شکمش به شدّت مجروح شد و با پرواز روح بلندش به ملکوت به فوز عظیم شهادت نائل گردید و به جنان پر کشید و بر سفره با وفاترین سرباز سالار شهیدان ،ابوالفضل (ع)، مهمان شد.پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه توسط مردم شهید پرور اردکان و منطقه عقدا در گلزار شهدای هفتادر عقدا به خاک سپرده شد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

        

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
 و قاتلوهم حتی لاتکونوا فتنه
 ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
 گمان مبرید آنانکه در راه خدا کشته شدند مردگانند بلکه زنده اندو در نزد خدای خود روزی می خورند
بادرود و سلام بر پیشگاه بقیه اله الاعظم روحی و الرواح الفدابر منجی عالم بشریت حجه ابن الحسن العسکری و نائب برحق و ولایت فقیه زمان حضرت آیت العظمی الامام الخمینی و به امید آزادی کربلا وصیت نام خود را آغاز   می کنم جوانها و آنانکه که می توانند به جبهه بیایند که فعلاً مسئله اصلی جنگ است که در لبه پیروزی هستیم احتیاج به نیرو است . پس هر چه زودتر به جبهه ها بیائید و مسئله جنگ را حل نمائید . الان که وصیت نامه خود را می نویسم چند ساعتی بیشتر به عملیات نمانده است اما تو ای مادر من هرگز لباس سیاه نپوش و هرگز در شهادت من گریه نکن که من امانتی بیش نیستم . فرض کن که اگر پولی از بانک گرفته ای و پس از مدتی پس خواستند ناراحت نمی شوی . ما نیز امانتی بیش نیستیم که صاحب آن امانت خود را از شما خواسته . آفرین بر شیرت که این چنین پاک بوده است اما شما ای برادران عابدین و حسن با درس خواندن خود را ه شهیدان ادامه دهید و صادق جان و باقر جان صبر پیشه کن که استقامت از بهترین کارهاست اما شما ای اقوام و ای دوستان ای آشنایان هر که از ما بدی را دیده است ما را ببخشد . عمه جان و خاله جان ، پسر خاله ها و پسر دائی و مخصوصاً دائی بزرگ حاجی سید مهدی که به عنوان پدر برای ما بوده اید. عموجان ، پسر عمو و دختر عموها تمام ما را ببخشید و ما را حلال کنید که به قول شاعر:
 اگر بار گران بودیم و رفتیم                               اگر نامهربان بودیم و رفتیم
اما دایی جان از تو چند خواهش دارم ، ۱۵۰ تومان پول سیدنورالدین نذر کرده ام بپرداز یک ماه روزه و ۲ سال نماز قضا دارم البته خوانده ام اما میترسم در دوران جوانی قبول نبوده باشد . وصیتهایی را داشته ام که تعداد چند چیزی که دارم به کسانی که وصیت کرده ام بپردازی اما شما ای معلمان آینده کشور ای دانشجویان مرکز تربیت معلم علی تحلمی . غافل نشوید که معلمی شغل نیست بلکه یک وظیفه بسیار سنگین است و باید پیامبرگونه عمل نمائید مخصوصاً معلمان سال اول که دو سال باهم بوده ایم اگر ناراحتی از ما دیده اید مار ببخشید بین آبادی ، واعظی ، اقبال ، عبدالهی ، توکلی ، اسماعیل حیدری ، رضا ناصرحسینی، میرزایی ، قاسمی ، مظفری ، محمودی ،  تاج آبادی ، کاظمی نسب ، سلیمی ، بمانی، حسین مهدی ، کمالی و دیگر بچه ها که فرصت ذکر تمام اسامی آنها نیست و از بچه های هفتادر ، دو یا سه نفر مطمئن باشند که اگر توبه نکنند روز قیامت شرمنده خواهند شد و تو ای کوههای کردستان ، ای شهر بوکان ، ای استان خوزستان شاهد باشید ، ای قله های بلند سر دشت ، ای حجاج شهید شاهد باشید که تا آخرین نفس جنگیدم تا به شهادت رسیدم . دیگر بیشتر مزاحم وقت شریف شما نمی شوم و از تمام شما التماس دعا دارم
 اگر رفتم از این دنیا بدانید ای جهانداران         من از شوریده حالان سر کوی وفاهستم
 اگر غلامرضا پسر عمو مواظب رفیق من باش تا ببینی به قسمی که خورده وفا میکند یانه


ما را در شبکه های اجتماعی دنبال نمایید:
لینک کوتاه: http://ganjine-420.ir/EhLID

نظر خود را بیان کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.