شهید علی ارجنانی اردکانی

مقام معظم رهبری: گاهی رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید، از خود شهادت، کمتر نیست.

شهید علی ارجنانی: وحدت‌ اسلامی‌ و‌ ملّی‌ و‌ میهنی‌ خود‌ را حفظ ‌کنید‌ که‌ با‌ وحدت‌ شما‌ است‌ که‌ هر‌ روز‌ دشمنان‌ اسلام‌ خوار‌ و‌ ذلیل‌ و‌ نابود‌ می‌شوند.

اطلاعات شخصی شهید

نام و نام خانوادگی: علی‌ارجنانی‌اردکانی
نام پدر: حسین
تاریخ تولد: ۱۳۴۳/۰۱/۰۱
محل تولد: اردکان
میزان تحصیلات: سوّم‌دبیرستان‌،‌رشته‌اقتصاد
محل تحصیل: اردکان‌،دبیرستان‌فارابی
وضعیت تاهل: مجرّد
شغل: محصّل
نام عملیات: والفجر‌۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۰۷/۲۹
محل شهادت: بانه‌،‌روبروی‌پنجوین
نحوه شهادت: اصابت‌ترکش‌به‌سر‌و‌کمر
محل خاک سپاری: بهشت‌شهدای‌اردکان
سن: ۱۹‌سال‌و‌۶‌ماه
سمت در جبهه: بسیجی.بی‌سیم‌چی‌گردان
نام یگان: لشکر‌نجف
تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۴‌دفعه به مدت ۱۱‌ماه‌و‌۲۷‌روز

زندگی نامه شهید علی ارجنانی

شهید علی ارجنانی فرزند حسین در اولّینروز فروردین ماه سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در خانواده ای مذهبی و کشاورز در اردکان چشم به جهان گشود و شادی عید را بر خانواده دو چندان کرد. او دوّمین فرزند خانواده بود. خانواده او به عشق مولا علی –علیه السّلام– و ولایت اهل بیت، نام کودک خود را” علی” انتخاب کردند. گویا به آنها الهام شده بود که این کودک به تا سی از حضرت علی، یاری دهنده دین اسلام خواهد بود. علی در دامن مادری متدیّن و با زحمات پدری کشاورز بزرگ شد ، تربیت یافت و آموزه های دینی را فرا گرفت. در انقلاب همراه مردم در مراسم مذهبی و راهپیمایی های ضد رژیم ستمشاهی شرکت داشت. اهل مراسم قرآن ، دعا ، مسجد و نماز جماعت بود.
خوش اخلاق و دوست داشتنی بود. در ۶ سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدایی و راهنمایی را در اردکان با موفّقیّت گذراند. دوره متوسطه را در دبیرستان فارابی اردکان تا سال سوّم طی کرد. زمانی که جبهه های جنگ تحمیلی به وجود رزمنده نیاز داشت٬ کلاس درس را رها و سنگر جهاد و شهادت را برگزید. ۴ نوبت به جبهه اعزام شد و مدت ۱۱ ماه و ۲۷ روز از بهترین زمان عمر و جوانی خویش را صرف جهاد و شهادت در جبهه های نور علیه ظلمت کرد. در عملیّات های “بیت المقدّس ، رمضان و محرم” شرکت کرد.
آخرین مسئولیّت ش در جبهه بی سیم چی گردان بود. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۲/۷/۲۹ در منطقۀ بانه کردستان روبروی پنجوین عراق در عملیّات والفجر ۴ بر اثر اصابت ترکش به آرزوی دیرین خود دست یافت و با پرواز روح بلندش از قفس کوچک جسمش به شهادت رسید و به جنان پر کشید. پیکر پاکش پس از تشییع بر دستان و دوش امّت شهید پرور ، در بهشت شهدای اردکان در جمع گلگون کفنان انقلاب به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
عسی ربکم ان یهلک عدوکم ویستخلفکم فی الارض فینظر کیف تعلمون باشد که پروردگارتان دشمنانتان را هلاک کند و شما را در این سرزمین جانشین آنها کند و بنگرد که چگونه عمل می کنید. باسلام و درود فراوان به حضرت محمد (ص) رسول خدا و اهل بیت پاکش وسلام بر مهدی موعود(عج) منجی عالم بشریت و نائب برحقش حضرت امام خمینی و با سلام بر امت شهید پرور و قهرمان ایران و با درود بر شهیدان راه حق و آزادی که با خون خود سرزمین اسلامی ایران را لاله گون کردند و نهال آزادی را آبیاری نمودند. نمی دانم سخن را از کجا شروع کنم از حنظله آن نوجوان تازه داماد که از حجله عروسی به حجله خون و شهادت شتافت و یا ازحبیب بن مظاهر آن مرد صدر اسلام که به ندای هل من ناصر ینصرنی (امام حسین) لبیک گفت و یا از شهدای کربلای خودمان ، آن نوجوان سیزده ساله که هنوز دل و امیدهایی داشت با پشت پا زدن به تمامی آنها خود را به زیر تانک دشمن انداخته تا از پیشروی دشمن جلو گیری کند . با یقین به راهم و حضور قلبی راهی را انتخاب کرده ام که انشاء الله فی سبیل الله باشد و آن راهی است که تمام مستضعفین جهان برای بر چیدن ظلم و ستم باید این راه را طی کنند با تاسی از سرور شهیدان عالم حسین بن علی (ع) که فرمودند ان الحیوه عقیده و جهاد براستی که زندگی عقیده و جهاد است . انسان باید در راهی سیر کند که سعادتش در آن خط باشد و به الله سوگند من سعادت خویش را نمی یابم مگر در نور دیدن خط خونین ابا عبدالله الحسین (ع ) و این جهاد به جاودانه بودن خود منتهی می شود جهاد در راه خدا گذاشتن از علائق نفسانی و حسین وار شدن و حسین گونه شدن است وقتی انسان یک گوشه ای می نشیند و تنها فکر می کند می بیند که چه بوده و چه خواهد شد. از تمام مادیات چشم پوشیده و به سراغ معنویات می رود و باید به این فکرباشد که برای آخرت خود توشه ای فراهم سازد هان ای کسانیکه دنبال مال و جاه و مقام دنیا هستید آخرش به کجا می رسد؟ آیا می توانید آنها را همراه با خود به جهان آخرت ببرید؟ آیا فکر می کنید که مثل این دنیاست که آنها جمع کنید و به این طرف و آن طرف ببرید . آخرش دو متر زمین سرد و تاریک و یک متر پارچه سفید . آنوقت تنها و بی کس در گور همراه با اعمال خود هستید آنجا دیگر پول و مقام بدرد نمی خورد و فرزند و همسربه دادت نمی رسند. خودت هستی و اعمال خودت در محضر عدل الهی . ای جوانان عزیز بیایید و انسانی فکر کنید که آیندهتان چه خواهد شد. همه اش دنبال خوشگذرانی و کارهای بیهوده نباشید به فردایتان فکر کنید که چه خواهد شد برای پاسداری از قرآن و اسلام به جبهه بشتابید و سنگرهای نبرد را خالی نگذارید. به فرموده امام مساجد را پر کنید که مساجد سنگر است. دست از دعاهای کمیل و توسل و غیره بر ندارید و اینقدر به مسائل روز بی توجه نباشید که اگر خود را از صحنه کنار بکشید دو باره ابر قدرتها بر سرتان مسلط می شوند به سخنان گوهر بار امام عزیز که هر حرفش دنیایی از نعمت و برکت است گوش فرا دهید و به آن عمل کنید ای جوانان عزیز نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که امام حسین (ع ) در میدان نبرد شهید شد. ای مادران عزیز مبادا از رفتن جوانانتان به جبهه ها جلو گیری کنید که فردای قیامت در محضر عدل الهی نمی توانید جواب فاطمه زهرا (س ) را بدهید. این را بدانید که اگر مرگ انسان فرا رسیده باشد چه در خانه و کاشانه باشد چه در میدان جنگ و نبرد باشد به سراغش خواهد آمد پس چه بهتر که مرگ او شهادت در راه خدا باشد . خدایا تا بحال که لیاقت شهادت را نداشته ام و این دفعه چهارم است که به جبهه می روم و اگر باز هم شهید نشدم دست از رفتن به جبهه بر نمی دارم و آنقدر می آیم تا شهید شوم و اگر این بار هم لیاقت آنرا یافتم چه بهتر. چند جمله ای با پدر و مادر عزیزم . ای مادر عزیزم که با شیر پاک و حلالت مرا تربیت کردی . شما که شب و روز برای من زحمت کشیدید اگر من همیشه برای شما تلاش کنم نمی توانم جبران زحمات شما را بکنم ، امیدوارم که از من حقیر راضی و خشنود باشید، برایم گریه نکنید و لباس عزا نپوشید،بلکه با خوشحالی مثل عروسی من لباس جشن بپوشید زیرا من به هدفم که همانا شهادت بود رسیدم . به عنوان تذکر به پدر و مادرم . از شما می خواهم که از شهادت من سوء استفاده نکنید و به خود نگویید ما خانواده شهید هستیم البته درجه و مقامتان موقعی زیاد است که خون مرا به چیزهای دنیوی و مال و مقام نخرید زیرا که من با خدا معامله اُخروی کرده ام و پاداشش را در روز قیامت خواهید گرفت شما باید مواظب باشید وظیفه سنگینی بر دوش دارید پس از شهادت من از شما انتظار دارم که منظورم را فهمیده باشید و نمی خواهم مثل بعضی از خانواده های شهدا باشید که بخون فرزندشان خیانت کرده اند، که نمی خواهم نامشان را ببرم فقط و فقط مواظب اعمال و کردار خود باشید. قسمتی از وظایف شرعی ام را دردوران جهالت و نادانی انجام نداده ام که دقیقاً نمی دانم از شما می خواهم خواهران کوچکم را تربیت اسلامی کنید. مرا با لباس مقدس پاسداری دفن کنید و کفن نکنید ، زیرا مولایم امام حسین (ع) کفن در بر نداشت .
فقط برای طول عمر و سلامتی امام عزیز و پیروزی نهایی لشکر ارادی بخش اسلام دعا کنید.وعده ما در روز قیامت در محضر عدل الهی .
وصیت نامه را با خون خود امضاء کنم تا یاد حسین کربلا احیاء کنم. خدایا خدایا ، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار خدایا، خدایا، رزمندگان اسلام با معجزات غیبی پیروزشان بگردان.
از شما تشکر می کنم خداحافظ تاریخ ۱۳۶۲/۷/۲۳ فرزند کوچک شما علی ارجنانی