شهید محمدحسین رشیدی احمدآبادی

زندگی نامه شهید محمد حسین‌ رشیدی‌ احمد آبادی

دوّم آبان ماه ۱۳۴۲ و در اوج خفقان طاغوت پهلوی در احمدآباد اردکان و در محیطی پر از صفا و صمیمیّت و خانه ای محقّر، فرزندی متولّد شد که بر اساس تقدیر الهی پس از حدود ۱۹ سال چراغی شد فرا راه هدایت یافتگان و مبارزان و افتخار اسلام و خانواده اش.او محمّد حسن رشیدی فرزند عبّاس بود که با تولّد خود خانواده اش را مسرور نمود. پدری کشاورز و مادری مخلص و پاکدامن٬ همّ و غمّ خویش را بر تربیت این گوهر گرانبها معطوف داشتند و در تعلیم و تربیت وی سعی وافر نمودند. محمّد حسن دوره ابتدایی را در دبستان احمدی احمدآباد گذراند؛ امّا این عزیز گرانقدر بر اساس آداب و رسوم حاکم بر اجتماع آن روز، خدمت همنوعان را در قالب فعّالیّت های اجتماعی برگزید و راهی بازار کار شد.او بی عدالتی ها و ظلم و ستم حاکمان طاغوت را دیده و چشیده بود؛ لذا انقلاب اسلامی را همواره نعمت الهی قلمداد می کرد و در راه حفظ این موهبت الهی از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. او برای تکمیل تحصیلات معنوی خویش در مدرسۀ عشق ، بسیج، ثبت نام نمود و همراه با سایر همکلاسی های خود جهت انجام تمرین عشق به مسلخ رفت و سرانجام موفق به اخذ گواهینامه شهادت گردید.محمّد حسن دو دفعه به جبهه اعزام شد و مدت ۳ ماه و ۲۳ روز از بهترین زمان عمر و جوانی خود را در جهاد و جبهه گذراند.سرانجام در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۳ در منطقۀ شلمچه در عملیّات رمضان شرکت کرد و در این عملیّات به خیل شهدا پیوست و روح بلندش مهمان شهدای کربلا شد.پیکر پاکش پس از تشییع با شکوه در گلزار شهدای احمدآباد به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم

خواهش می کنم سر قبر من گریه نکنید؛ زیرا دشمن وقتی گریه شما را می بیند شاد می شود و سوء استفاده می کند.

پدر! من که ارزشی نداشتم، کسی که ارزش داشت شهید رجایی، باهنر، بهشتی، دستغیب و ۷۲ تن و صدها تن از برادران، اینها ارزش داشتند. برای آنها گریه کنید