گزیده ای از وصیت نامه شهید

همانگونه كه ما بعد از 1400 سال سلاح افتادة علي اكبر را از زمين برداشتيم و نگذاشتيم با افتاده ماندن اين سلاح، اسلام از بين برود، شما هم بعد از ما سلاحمان را برگيريد و به قلب دشمن نشانه رويد تا مشركين بدانند اسلام ما هيچگاه فنا نمي شود و اصلاً فاني شدني نيست؛ زيرا كه در هر عصر و زماني جانبازاني پيدا مي شوند و آن را با خون خود آبياري مي كنند.

مسئولیت های شهید در  جنگ

  • خط پدافندي آبادان – بهمنشير؛
  • عمليّات ايذايي در جبهه آبادان ( كه    منجر به مجروح شدن وي گرديد.)؛
  • فرماندة گردان امام علي(ع) در جبهۀ سوسنگرد ( خط پدافندي رودخانۀ نيسان كه منجر به مجروح شدن وي گرديد.)؛
  • فرماندۀ گردان امام علي -علیه السّلام- در عمليّات بيت المقدّس (فتح خرمشهر)؛
  • فرماندۀ گردان امام حسين -علیه السّلام- در عمليّات رمضان (شلمچه)؛
  • مسئول اطلاعات عمليّات تيپ نجف اشرف در عمليّات محرّم (دهلران)؛
  • مسئول اطلاعات عمليّات لشكر 8 نجف اشرف در عمليّات والفجر مقدماتي ( تنگة ذليجان ـ امقر)؛
  • فرماندة محور عمليّاتی والفجر 1 (شمال فكه)؛
  • فرماندۀ محور عمليّاتی لشكر 8 نجف اشرف در عمليّات والفجر 2 (حاج عمران)؛
  • فرماندۀ تيپ 18 الغدير با حفظ سمت و مسئول محور عمليّاتی لشكر 8 نجف اشرف در عمليّات والفجر 4 ( پنجوين عراق)

زندگی نامۀ شهيد گرانقدر سردار حسن زفاک

از اهميّت و قداست « قلم» هر آنچه گفته و نوشته شود٬ حق مطلب ادا نمي گردد؛ امّا عليرغم اين عظمت، در طول تاريخ گاهی اوقات بعضی واژه ها مايۀ افتخار و اعتبار قلم می گردند.شهداوخصوصاً خواص، آنهاکه الحق زاهدان شب و شيران روزند و بهشت را به بها خريدند و مصداق “ان الله شتري من المومنين …” گرديدند،از این قماشند.
صدف هاي گرانبهايي كه در اقيانوس بيكران هستي، گوهر وجود خود را پروريدند و پروانه وار سوختند و روشنايي بخشيدند. شهید زفّاک نمونه و واژه ای از این واژگان است كه در همان اوان كودكي مبارزه با نفس را سرلوحة زندگي كوتاه امّا پر بركت و ارزشمند خويش قرار داد. گويا تقدير چنان است كه مردان تاريخ ساز بشريّت، باید با محرومیّت ومشقّت سرکنند تا فولاد وجودشان در كوران حوادث آبديده گردد.
شهيد حسن زفّاك ،سوّمين فرزند مرحوم محمّد زفّاك در تاريخ 2/1/1344 در يكي از خانواده هاي مستضعف اردكان امّا متديّن و متعهد و ولايي متولّد شد.
وي در كودكي ( 9 سالگي ) از نعمت پدر محروم گرديد و مادر مؤمن و صبور وي وظيفۀ تعليم و تربيت او را به تنهايي متكفّل گرديد و جای خالی پدررابرای اوپرنمود.
اخلاق و رفتار وي نمونه و الگوي عملي برای دیگران بود. علاقۀ وافري به فوتبال و نقّاشي داشت. تقيّد به انجام فرائض ديني، نماز جمعه و جماعات و نماز اوّل وقت، از خصوصيّات بارز او بود. نماز شب را در 8 سالگي شروع كرد.
حضوردرمراسم عزاداري سالار شهيدان ، دعاي ندبه ، توسل ، كميل و اخلاص در عبادات وي زبانزد عامّ و خاص بود. به ائمه اطهار- عليهم السّلام- عشق مي ورزيد . اعمال و رفتارش انسان را به ياد آن بزرگواران مي انداخت. او پيرو راستین ولايت بود. نوافل را تا آخرين لحظات عمر خود ترك نكرد.
ايثار و از خود گذشتگي و شجاعت ،جزئی از وجود او بود. تحصيل ابتدايي را در دبستان فردوسي اردكان و راهنمايي را در مدرسة راهنمايي علايي با موفّقيّت گذراند. متوسطه را در دبيرستان شرف اردکان دررشتۀ علوم تجربي ادامه داد. درتمام دوران تحصيل، كوشا بود و موفّق. اولیای مدرسه از او رضايت كامل داشتند. 13 ساله بود كه مبارزۀ حق طلبانه ملّت غيور ايران به رهبري امام خميني (ره) به بار نشست و نسيم آزادي در فضاي ايران اسلامي وزيدن گرفت.
شهيد زفّاك با سنّ كم از فعّالان انقلاب بود. چند صباحي نگذشته بود كه ملّت ستمديدۀ ايران هنوز طعم شيرين اين نعمت الهي را نچشيده بود که حمله همه جانبۀ استكبار به سر كردگي آمريكاي جهانخوار وبا نوکری صدام ،به ميهن اسلامی ایران آغاز شد و كربلايي ديگر در تاريخ اسلام تکرار شد و نداي « هل من ناصر » حسين زمان از جماران طنين انداز گرديد.
شهيد زفّاك از زمرة جوانان پاكباخته اي بود كه دعوت نایب امام و مقتدايش را لبيك گفت و راهي جبهه گرديد و به مصاف با متجاوزين به دين و ناموس و ميهن خويش پرداخت. در مدّت كوتاهي با ابراز رشادت ها توانست حسّاس ترين مسئوليّت هاي جبهه كه همانا اطلاعات و عمليّات بود، بر عهده گيرد. بنا به اظهار و اقوال همرزمان و همراهان، رشادت هایی در طول دوران رزمندگی، در واحد اطلاعات- عملیّات از او سر زده است كه حيرت همگان را برانگيخته است ؛گر چه بخش وسيعي از اين افتخارات بنا به دلايل حفاظتي و امنيّتي براي هميشه در سينه او و تاريخ ثبت و ضبط گرديده وناگفته مانده است. بارها به علّت مجروحيّت بستري شد؛ امّا حتي خانواده اش را نيز مطلع ننمود. به هنگام مراجعت از جبهه براي مرخصي سعي مي كرد با خانوادۀ شهدا روبرو نشود؛ چون از آنها خجالت مي كشيد كه او را زنده ببينند.
معذّب و رنجور بود كه بارها به مادرش يادآوري مي كرد كه چرا من لياقت شهادت ندارم و هنوز در دنياي فاني نفس مي كشم و ادامه حيات مي دهم؛ لذا سعي و تلاش وافر مي نمود تا بر اخلاص خود بيفزايد.
در سخت ترين عمليّات همواره پيشقدم و داوطلب بود. در مأموريت ها وعمليّات ها، قرآن و نهج البلاغه را در لباس غواصّي قرار مي داد و با خود حمل مي كرد تا در كوچكترين فراغت از آنها بهره ببرد. با توجّه به مسئوليّتش گفته مي شود در كوران جنگ به زيارت مرقد مطهّر ابا عبدالله الحسين -علیه السّلام- مشرف گرديده بود.
سرانجام اين مجاهد راه خدا و شير بيشۀ توحيد پس از خلق شگفتي هاي بسيار همچون علي اكبر امام حسين -علیه السّلام- سرو وجودش آماج تير كين اعدا و يزيديان صدامي قرار گرفت و قامت رعنايش در عمليّات كربلاي 5 در شلمچة خونين در خاك وخون غلطيدوروح بلندش از قفس كوچك جسمش به ملكوت اعلي پر كشيد و به سوي محبوب خراميدوآرام گرفت.
شهيد زفّاك نه تنها با شهادت به آرزوي خويش دست يافت و افتخار اسلام و خانواده شد، بلكه مدال بزرگتري كه همان مدال شهيد مفقود بود، به گردن آويخت و سالها مفقود بود تا پس از 9 سال در تاريخ 7/5/1374 پيكر مطهرش پس از بازگشت به وطن وتشييع با شكوه بر دوش ودست مردم قدرشناس اردكان دركنار ديگر لاله هاي پر پر و همرزمان شهيدش در بهشت به خاك سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

اطلاعات شخصی شهید:

  • نام: سردار شهید حسن‌زفّاک
  • نام پدر: محمد
  • تاریخ تولد: 1344/01/02
  • سن: 21 سال
  • محل تولد: اردکان
  • مدرک: سوم دبیرستان رشته تجربی
  • وضعیت تاهل: مجرد
  • تاریخ شهادت: 1365/10/19 در این روز مفقود شد
  • محل شهادت: شلمچه
  • نحوه شهادت: شدّت‌ جراحات‌ وارده‌ و به‌ جاماندن‌ در منطقه
  • مدت زمان مفقودی: 8 سال و 7 ماه
  • تاریخ پیدا شدن پیکر شهید: 1374/05/07
  • محل خاک سپاری: بهشت شهدای اردکان
  • فرمانده گردان تیپ الغدیر یزد

نظر خود را بیان کنید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.