مقام معظم رهبری: شهدا از خطر نهراسیدند و به شهادت رسیدند.
امام خمینی (ره): خوشا به حال آنان که در این قافلهی نور، جان و سر باختند.

وصیت نامه شهید غلام رضا طالب پور
وصیتنامه:
این انقلاب اسلامی برای مادیات نبود این انقلاب برای خدا و به اجرا درآوردن احکام الهی بود. مگر نمیبینید دشمنان این انقلاب چه کسانی هستند از سلطنتطلبی و منافقین تا ابرقدرتهای شرق و غرب …
شمارا به ایمان درراه خدا دعوت میکنم و بهشدت با دشمنان دین به مقابله بپردازید و مراسمهای عبادی و سیاسی را هر چه گستردهتر و باشکوهتر برگزار نمایید؛ و جبهههای جنگ را گرم بدارید.
اطلاعات شخصی شهید
- نام و نام خانوادگی: غلامرضا طالب پور
- نام پدر: قاسم
- تاریخ تولد: ۱۳۴۰/۰۷/۰۳
- محل تولد: تهران
- میزان تحصیلات: سوم دبیرستان
- محل تحصیل: تهران
- وضعیت تاهل: مجرّد
- شغل: کارمند وزارت امور خارجه
- نام عملیات: بدر
- تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۸
- محل شهادت: شرق دجله
- نحوه شهادت: اصابت ترکش گلوله کاتیوشا
- محل خاکسپاری: بهشت زهرا تهران
- سن: ۲۳ سال
- سمت در جبهه: بسیجی تخریبچی
- تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۴دفعه به مدت ۱۲ ماه
زندگی نامه شهید غلام رضا طالب پور
زندگینامه:
در سومین روز مهرماه سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در خانوادهای متدین و ولایی در منطقه ۷ تهران، کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که والدین متعهد و ولایتمدار او نام غلامرضا را برایش انتخاب کردند انتخاب این نام از ۲ جهت قابلتأمل است اول اینکه او را غلامی از غلامان حضرت ثامنالحجج ولینعمت ایرانیان امام هشتم است، دوم اینکه راضی به سرنوشت رقم خوردهی خود از جانب خدای سبحان و هدیه الهی است که به آنها تعلقگرفته است پدر خانواده، قاسم طالب پور اردکانی در سال ۱۳۱۴ در اردکان متولد شد که در سن ۱۴ سالگی به علت عدم شغل مناسب و درآمد ناچیز و فقر اقتصادی راهی تهران شد و در آنجا به شغل بنایی مشغول شد و در منطقه ۷ تهران مسکن گزید پس از ازدواج با دختری عفیف از خانوادهای متدین، در تاریخ ۳/۷/۱۳۴۰ هجری شمسی اولین فرزند او که پسر بود پا به عرصه وجود گذاشت که والدین پس از انتخاب نام نیک به تربیت نیکویش کمر همت بستند.
در ششسالگی او را به مدرسه فرستادند، ابتدایی را در دبستان سلمان فارسی و راهنمایی را در مدرسه شهید شعبانی و متوسطه را در دبیرستان شهید باهنر منطقه ۷ تا سوم نظری با موفقیت طی کرد در زمان پیروزی انقلاب ۱۷ ساله بود در تظاهرات دانشآموزی دبیرستان شهید باهنر نقش فعالی داشت در درگیریهای خیابانی انقلاب بهویژه ۱۳ آبان دانشگاه تهران شرکت داشت و بارها تا مرز دستگیری و شهادت پیش رفت بعد از پیروزی انقلاب در سال چهارم متوسطه مشغول تحصیل بود که با تشکیل کمیتههای انقلاب از همان اول به عضویت رسمی آن نهاد مقدس درآمد به علت شرایط خاص آن زمان، هم ناآرامیهای داخلی و فعالیت گروهکهای ضدانقلاب و هم توطئههای استکبار در بیرون از کشور اکثر اوقات در کمیته بود شاید هفتهای یکشب بیشتر در خانه نبود در درگیریهای با منافقین و گرفتن خانههای تیمی چندین بار مجروح شد و بارها توسط منافقین تهدید شد در اسناد بهدستآمده در چندین خانه تیمی منافقین مشخصات کامل، نشانی منزل، عکس و کروکی محل رفتوآمدش که توسط منافقین جمعآوریشده بود به دست آمد.
تربیت صحیح و لقمه حلال و شیر پاک، غلامرضا را جوانی متدین، مؤدب دوستداشتنی به بار آورده بود. در ۱۱ سالگی نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات مقید بود و نماز و روزهاش ترک نمیشد حتی تلویزیون داخل منزل را به علت حرام دانستن برنامههای آن توسط مراجع خصوصاً امام خمینی (ره) شکست. حقوق و دستمزدی که میگرفت قسمتی کمک والدین و قسمتی را در امور خیریه مصرف میکرد اهل مسجد و نماز اول وقت جماعت بود برای همه خصوصاً والدین احترامی خاص قائل بود به صلهرحم بسیار معتقد و پایبند بود در سال ۱۳۶۳ مجدداً تحصیل را شروع کرد پس از کمیته استعفا نمود و در تاریخ ۲۵/۱۲/۱۳۶۳ در وزارت امور خارجه استخدام شد او عاشق امام و انقلاب بود نهتنها در جبهه داخلی فعال بود بلکه علاوه بر سه دفعهای که از طرف کمیتهی انقلاب به جبهه اعزامشده بود پس از استخدام در وزارت امور خارجه مجدداً احساس کرد حالا که در جبهه داخلی فراغتی دارد حضور در جبهههای جنگ تحمیلی، تکلیفی است که بر دوشش سنگینی میکند بر همه زخارف دنیوی و علایق مادی پشت پا زد و سنگر نشینی عشق و ایثار را انتخاب کرد و راهی جبهه شد در لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) در تیپ مکانیزه ذوالفقار و گردان ضد زره به جهاد مشغول شد سرانجام در تاریخ ۲۳/۱۲/۱۳۶۳ با بردار کوچکترش هردو در عملیات بدر شرکت کردند و با توجه به تخصصشان هر دو یک گروه و گردان و دسته قرار گرفتند و مسئولیت سرگرم کردن دشمن دریک محور به عهده گرفتند جلوی پیشروی آنها را سد کردند تا سپاه اسلام در جبههای دیگر عمل کند پس از یک نصف روز مقاومت در ظهر پنجشنبه ۲۸/۱۲/۱۳۶۳ غلامرضا مورد اصابت ترکش گلوله کاتیوشا قرار گرفت و با نوشیدن شهد گوارای شهادت به وصال محبوب رسید و روح بلندش از قفس جسم خاکیاش به آسمان پر کشید و بر سفره اربابش امام حسین (ع) مهمان شد، خانواده قصد داشتند او را در امامزاده ۵ تن دفن نمایند اما به علت وصیت خود شهید پس از تشییع مردم قدرشناس محل از منزل تا مسجد محل و ازآنجا به وزارت امور خارجه و سپس تا بهشتزهرا (س) تشییع و در کنار همرزمان شهیدش به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.