شهید محمدعلی جماعتی اردکانی

زندگی نامه شهید محمد علی‌ جماعتی‌ اردکانی

شهید محمّدعلی جماعتی، فرزند رضا، در تاریخ ۱۳۴۹/۶/۱۰ هجری شمسی در خانواده ای متدیّن و مذهبی در محله علی بیک اردکان دیده به جهان گشود.او دوّمین فرزند این خانواده بود که به خیل شهدا پیوست؛ گویا از اوّل حق تعالی این خانواده نجیب و صبور را برای آزمایشی بزرگ انتخاب کرده بود که الحمدالله با صبر و استقامت خویش از عهده ‌این امتحان الهی بسیار سربلند و سر افراز بر آمدند و دو شهید بزرگوار را به نام های مهدی و محمّدعلی، سخاوتمندانه تقدیم اسلام و انقلاب نمودند و بدون هیچ گونه توقّع و منّت٬ شکرگزار حق تعالی از شایستگی خویش اند و نعمتی که خدای سبحان به آنها داده است. آنها حتّی داغ یک آه و گله را بر دل دشمن و منافقین گذاشتند.این پدر و مادر متدیّن و ولایی، نام او را ترکیبی از نام پیامبر بزرگ اسلام و اولّین امام شیعیان گذاشتند و او را برای دفاع از اسلام تربیت کردند. محمّدعلی در سایه‌ چنین پدری و در دامان چنین مادری رشد کرد و تربیت یافت.۶ ساله بود که به مدرسه رفت و دوره ابتدایی را در دبستان فردوسی اردکان با موفّقیّت طی کرد. سپس درس را رها کرد و به کار آزاد مشغول شد. در حرفه آلومینیوم سازی متبحّر و کار آزموده شد و خدمت به مردم را از این طریق شروع کرد.محمّدعلی جوانی متدیّن، خوش اخلاق و دوست داشتنی بود. سعادت خود را در خوشبختی مردم می دانست و نه تنها دوستان و نزدیکان و مردم ایران را دوست می داشت؛ بلکه فراتر از آن امّت اسلامی را دوست می داشت و پیوسته می گفت: هدف من آزادی کربلا و قدس٬ از دست دشمنان اسلام است. همه نیز او را دوست داشتند. برای پدر و مادر احترام قائل بود. اهل نماز ، روزه و مراسم مذهبی بود. به انجام واجبات و ترک محرّمات پایبند بود.در زمان پیروزی انقلاب ۸ ساله بود. زمانی که به سنّ رشد رسید‍٬ خود را مدیون انقلاب می دانست و مترصّد این بود که جبران کند. ۱۶ ساله بود که احساس کرد جبهه های نبرد به او نیاز دارد. در بسیج ثبت نام کرد و در پادگان شهید بهشتی یزد آموزش نظامی را فرا گرفت و راهی جبهه شد و سنگرنشینی عشق و خلوت با محبوب را برگزید تا با دشمن متجاوز بعثی بجنگد. در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۰ وارد جبهه شد و مدّت یک ماه از بهترین فصل عمر و جوانی خود را در طبق اخلاص گذاشت و در جبهه از اسلام دفاع کرد و سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱۰ در عملیّات کربلای ۵ در منطقه عملیّاتی شلمچه به شدّت مجروح شد و به علّت اوضاع نامساعد منطقه و آتش پر حجم دشمن، امکان انتقالش به پشت جبهه میسّرنگردید و با پرواز روح بلندش از جسم کوچکش به رضوان پر کشید و همنشین شهدای کربلا گردید.جسم مطهرش به تأسّی از ارباب بی کفنش ،حضرت امام حسین -علیه السّلام- مدّت ها در بیابان های نبرد ماند و با افتخار شهید مفقود، خانواده خویش را منتظر و چشم به راه خویش گذاشت تا این که پس از شناسایی توسط گروه تفحّص پس از ۸ سال دوری از وطن، پیکر پاکش به اردکان منتقل شد و پس از تشییع با شکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس و شهیدپرور اردکان در کنار برادر شهیدش و دیگر همسنگرانش به خاک سپرده شد.

روح هر دو شهید شاد و راهشان پر رهرو باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
 با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی کبیر و با سلام و درود بر خانواده های شهدا، مفقودین ، اسیران ، جانبازان مادر جان اگر من شهید شدم حلالم کن پدرم من می خواهم همچون حسین راه من را ادامه دهید و برادرم من می خواهم نگذاری اسلحه من روی زمین بیافتد و خواهرم و مادرم من می خواهم شما همچون زینب وار صبر ، استقامت خود را نشان دهید تا ضد انقلاب بدانند که ملت جمهوری اسلامی ایران از دادن شهدا افتخار می کنند و نیز دیگر چند وصیت دارم ، اول اینکه در حدود ۲۰ عدد روزه دارم و دو سه ماه نماز که آن هم چیزی سرمان نمی شد و کمی هم طلبکار دارم ، سید فضائل و جواد رحمانی و محمود خشنود آنها هم طلب من دارند.