شهید منصور عباسی مزرعه میر

زندگی نامه شهید منصور عبّاسی

شهید منصور عباسی، فرزند حسین، در تاریخ ۱۳۴۷/۹/۱ هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی در اردکان دیده به جهان گشود. پدر و مادر متدین و زحمتکش کمر همت به تربیت او بستند و مراقبت نمودند تا در راستای دستورات اسلامی تربیت شود. گویا به آن‌ها الهام شده بود که این کودک در فردایی نه‌چندان دور، یاری‌دهنده‌ی اسلام و ادامه‌دهنده‌ی راه شهدای صدر اسلام خواهد شد.

منصور پس از ۶ سالگی به مدرسه رفت و ابتدایی را در دبستان ارشاد اردکان با موفقیت پشت سر گذاشت. سپس درس را رها و به کار آزاد مشغول شد. مدّتی هم شبانه تحصیل کرد. در دوران تحصیل گرچه کم سن و سال بود؛ امّا کمک به والدین را ازنظر دور نمی‌داشت و در روزهای تعطیل قالی‌بافی و گاهی بنّایی می‌کرد.

بسیار خوش‌اخلاق و دوست‌داشتنی بود. خونسرد بود و سعه‌ی صدر داشت و اصلاً عصبانی نمی‌شد. باگذشت و مهربان بود و با همه رفتاری خوش و مؤدّب داشت. عضو پایگاه بسیج مالک اشتر اردکان بود و اکثر شب‌ها در پایگاه به سر می‌برد.

در هنگام پیروزی انقلاب ۱۰ ساله بود؛ امّا با صغر سن همراه والدین و مردم اردکان، قطره‌ای بود در دریای موّاج انقلاب. او عاشق امام و انقلاب بود.

زمانی که جبهه‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیاز به رزمنده داشت، با پیام امام خمینی (ره) مبنی بر حضور جوانان در جبهه‌ها، منصور که جوانی ۱۶ ساله بود در بسیج ثبت‌نام کرد و مدّت ۴۰ روز در باغ خان یزد دوره‌ی آموزش نظامی را فراگرفت. سپس عاشقانه به‌سوی جبهه شتافت و سعادت و خوشبختی خویش را در سرافرازی اسلام و مسلمین و امنیت مردم میهنش جستجو نمود.

هنگامی‌که والدین به او می‌گفتند: تو هنوز کوچکی. می‌گفت: «اسلام بزرگ و کوچک نمی‌شناسد.»

دو دفعه به جبهه اعزام شد و مدّت دو ماه از بهترین و شیرین‌ترین زمان عمر کوتاه و بابرکت خویش را در جهاد و حفظ اسلام گذراند.

سرانجام در تاریخ ۱۳۶۴/۷/۱۶ در منطقه‌ی عملیاتی شلمچه در عملیات پدافندی براثر اصابت ترکش به سینه و دستش به شدّت مجروح شد و با پرواز روح بلندش به ملکوت، به آرزوی دیرین خود، (شهادت) دست‌یافت و به جنان پر کشید و بر مولایش امام حسین (علیه السّلام) مهمان شد.

پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس اردکان در بهشت شهدا به خاک سپرده شد.

یادش گرامی و راهش مستدام و پر رهرو باد.