مقام معظم رهبری: رزمندگان و شهدای عزیز ما به گردن این ملت و به گردن همهی ما، حق دارند.
شهید جواد گنجی: توصیه میکنم به مردم قهرمان و شهید پرور ایران که از خطّ ولایت و رهبری خارج نشوید.
اطلاعات شخصی شهید
- نام و نام خانوادگی: جوادگنجیاشتیجه
- نام پدر: مصیّب
- تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۰۶/۰۱
- محل زندگی: روستایاشتیجهیعقدایاردکان
- میزان تحصیلات: دوّمهنرستانرشتهصنایعفلز
- محل تحصیل: هنرستانشهیدمطهری(ره)اردکان
- وضعیت تاهل: مجرّد
- شغل: محصّل
- نام عملیات: کربلای۵
- تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱
- محل شهادت: شلمچه(پاسگاهزید)
- نحوه شهادت: اصابتتیربهسینه
- محل خاکسپاری: بهشتشهدایاردکان
- سن: ۱۸سالو۴ماه
- سمت در جبهه: آرپیجیزن
- نام یگان: تیپالغدیریزد
- تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۳دفعه به مدت ۵ماهو۱۹روز
زندگی نامه شهید جواد گنجی اشتیجه
شهید جواد گنجی اشتیجه، فرزند مصیّب، در تاریخ ۱۳۴۷/۶/۱ هجریشمسی در خانوادهای مذهبی و مستضعف در روستای اشتیجه از توابع بخش عقدای اردکان دیده به جهان گشود. والدین متدیّن نام جواد، همنام نهمین امام شیعیان را برایش انتخاب کردند و در تربیتش کوشیدند.جواد پنجمین فرزند خانواده بود که دو سال و نیم در زادگاهش اشتیجه ماند و در محیطی آرام و دور از هیاهوی شهر و در محیط صفا و یک رنگی، در سایه پدری مهربان و در دامان مادری با محبّت گذراند؛ امّا چون برادر بزرگش میبایست در راهنمایی تحصیل کند و مدرسه راهنمایی در روستا نبود، پس از ۲/۵ سالگی به همراه خانوادهاش به اردکان مهاجرت کرد.زمانی که ۶ ساله شد، به مدرسه رفت. دوره ابتدایی و راهنمایی را در مدارس اردکان با موفّقیّت طی کرد. چون به کار فنّی علاقه داشت، دوره متوسطه را در هنرستان شهید مطهری اردکان در رشته صنایع فلزی ثبتنام کرد و تا کلاس دوّم تحصیل نمود.در زمان پیروزی انقلاب ۱۰ ساله بود؛ ولی همراه والدین و مردم انقلابی شهر اردکان در مراسم انقلاب و راهپیماییها شرکت میکرد.در مراسم دعا و قرآن و نماز جماعت حضوری فعّال داشت. مؤدّب بود و دوست داشتنی. برای والدین و دیگر اعضای خانواده احترام قائل بود. عاشق خدمت به مردم بود و انقلاب؛ به همین جهت در اسفند سال ۱۳۶۲ زمانی که هنوز ۱۵ سال بیشتر نداشت٬ در بسیج ثبتنام کرد و آموزش نظامی دید. پس از فرا گرفتن آموزش نظامی از پادگان شهید بهشتی یزد، کلاس و درس را رها کرده و سنگر و جبهه و میدان عشق و ایثار و فداکاری را برگزید و در پانزدهم فروردین ۱۳۶۳ راهی جبهههای نور علیه ظلمت شد. دفعه دوّم همراه راهیان کربلا عازم جبهه شد و برای سوّمین بار همراه سپاه یکصد هزار نفری محمّد رسولالله (ص) به جبهه رفت. جمعاً ۵ ماه و ۱۹ روز از عمر کوتاه و با برکت خود آن هم در عنفوان نوجوانی را در جبهه ها گذراند و مسئولیّت های تک تیراندازی و آر. پی. جی زنی را در گردان امام حسین (ع) تیپ پیروز الغدیر به عهده گرفت.سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۱در منطقه عملیّاتی شلمچه و در عملیّات کربلای ۵ بر اثر اصابت تیر مستقیم دشمن بعثی به سینهاش به شدّت مجروح شد و بر اثر شدّت جراحات وارده روح بلندش از جسم خاکیاش به جنان پر کشید و به آرزوی دیرینهاش دست یافت و به شهادت رسید .پیکر پاک و مطهرش پس از تشییع با شکوه در بهشت شهدای اردکان در کنار دیگر همرزمان شهیدش به خاک سپرده شد.
روحش شاد ، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
وصیت نامه شهید بزرگوار
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
کسانی را که درراه خدا کشته شده اند مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد خدا روزی می خورند
با حمد و سپاس پروردگار و ایزد متعال که اول الاولین و آخرالاخرین است و سپاس آن خدای را که بخشنده و پوشاننده گناهان کثیرماست . درود و سلام خداوند بر پیغمبر خاتم محمد(ص) و سلام و درود بر اولیاء الله الهی تو را شکرمی کنم تا نیک بخت و کامیاب بشوم و با شهدایی که در راه و رضا و خشنودی تو در نیستی را کوفتند تا هست شوند همخانه شوم . الهی ، ایزدا ، حمد و ثنایم را بپذیر و جرائم و گناهانم را ببخشای و دریچه معرفت و حق را بر روی من باز کن و حال مضطرب و پریشانم را به جوار رحمت خود به سوی بهشت راهنمایی کن و سلام و درود بیکران به رهبر کبیر و قلب تپنده امت ، حضرت امام خمینی یعنی آن امام و رهبری که راهنمای ما به سوی میعادگاه شهادت و عشق بوده و از برکت وجود چنین نایب بر حق مهدی (عج) بود که چهره واقعی اسلام و قرآن را باز شناساند و این پیر جماران بود که راه گمراهی و فسق و فجور را بر روی ما بست و رهنمون ما به سوی شهادت و سعادت و آخرت شد . پس ای امت حزب الله بیائید امام را دریابیم و او را همانند نگین انگشتری درمیان دستان نگهداریم و به سخنان دلنشین این قاعد بزرگ گوش فرا دهیم و با جان و دل به آنها عمل کنیم که سعادت آخرت و دنیا از آن ماست و حالا وصیتم به آشنایان و پدر و مادرم، با سلام به شما پدر و مادر خوبم ، می خواهم جملاتی کوتاه و ناقابل را برای شما به عنوان وصیت نامه بنویسم ، پدر و مادرم در آغاز می خواهم اگر که من شهید شدم برای من گریه نکنید هرچند می دانم خبر شهادت برای شما سخت است و این را بدانید که شهادت گریه ندارد و اگرهم خواستید گریه کنید برای حسین (ع) و هفتاد و دوتن یار با وفای آن حضرت گریه کنید و برای آمرزش گناهانم بگریید و این را بدانید که من امانتی هستم که خداوند نزد شما گذارده است و من می خواهم امانتتان را با رضایت کامل بر گردانید و مادرم از تومی خواهم که از شهادت من روحیه ات ضعیف نشود و تو ای پدرم از تو می خواهم ازدستم ناراحت نشوی و حلالم کنی و شما ای خواهر عزیزم دوست دارم که حجابتان را زینب وار حفظ کنید و جلوی ضد انقلاب را بگیرید و ازشما برادرانم می خواهم پیرو خط امام باشید و درراه به ثمر رسیدن اهداف انقلاب کوشا باشید و از شمامی خواهم مرا در بهشت شهداء به خاک بسپارید و یک ماه برایم روزه و یک سال نماز بخوانید واز دوستان و آشنایان برای من حلالیت بطلبید و درحق امام و رزمندگان دعا کنید.
مـــا زنـده از آنیم کـه آرام نـگیریـم مـوجیم کـه آسودگی ما عدم ماست
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیــوانـه کـنی هـر دو جهانش بخشی دیـوانـه تـو هـردو جـهان را چـه کند