شهید عباسعلی بناپور علی بیک

زندگی نامه شهید عباسعلی بنّاپور علی بیک

شهید عباسعلی بنّاپور علی بیک فرزند مهدی در سوّمین روز فروردین ماه سال ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی در شهر اردکان دیده به جهان گشود. علاقه به اهل بیت و اعتقادات مذهبی، پدر و مادر را برآن داشت که نام فرزند خود را ترکیبی از نام دو بزرگ مرد جهان اسلام و تشیع انتخاب کنند. او را” عباسعلی” نامیدند و گویا به آنها الهام شده بود که این کودک در آینده پیرو مکتب حضرت علی و فرزند برومندش حضرت عباس، یاری دهنده اسلام خواهد شد.در سن ۶ سالگی به دبستان رفت و بعد از طی دوره ابتدایی دردبستان فردوسی وارد مدرسه راهنمایی شهید منتظری(علایی سابق) اردکان شد و پس از پایان سال دوّم درس را رها و به کار بنّایی مشغول شد و خدمت به اجتماع را از این راه انتخاب کرد. در دوران انقلاب با توجّه به کمی سن، همراه جوانان غیور انقلابی در انقلاب حضوری فعّال داشت. به شرکت در مراسم مذهبی ، نماز جماعت و جمعه مقیّد بود.بسیار خوش اخلاق و نجیب و سر به زیر بود . زمانی که دشمن بعثی به کشور ما حمله کرد و جنگی ناخواسته بر ما تحمیل نمود و جوان های مؤمن ایران ، فوج فوج به جبهه های نور رهسپار می شدند. عباسعلی نیز برای رفتن به جبهه سر از پا نمی شناخت.از سال ۶۱ تا سال ۶۶ ، چهار نوبت به جبهه اعزام شد و مدت ۱۲ ماه و ۱۳ روز از بهترین روزهای جوانی و عمر خود را در جبهه ها و در جهاد گذراند. در عملیّات های مختلف شرکت کرد. در عملیّات کربلای ۵ سنگر استقرارش مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و تمام یاران همسنگرش مجروح و از جمله شهید محمّدترابی به شهادت رسید. تنها او به خواست خدا سالم و زنده ماند تا فضایل بیشتری را کسب کند.در نهایت در تاریخ۱۸\۱\۱۳۶۶ در عملیّات کربلای ۸ در منطقه شلمچه به شدّت مجروح شد و به علّت حجم آتش دشمن و شدّت جراحات در منطقه ماند و به شهادت رسید و روح بلندش از قفس کوچک جسمش به ملکوت اعلی پر کشید و اضافه بر افتخار شهادت مدال شهید مفقود را به گردن آویخت.پیکر پاکش پس از ۷ سال و ۱۱ ماه در تاریخ ۵\۱۲\۱۳۷۳به وطن بازگشت و پس از تشییع باشکوه در کنار یاران شهیدش به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

وصیت نامه شهید بزرگوار

بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان مبرید کسانیکه در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و در نزد خدا روزی می خورند
درود به رهبر انقلاب و امید مستضعفان و دشمن مستکبران امام خمینی و درود به ملت شهید پرور ایران و درود به پدر و مادرانی که فرزندان خود را به جبهه های حق علیه باطل می فرستند و درود به کسانی که به گفته امام امت که سخن خداست لبیک گفته و به جبهه ها رفتند تا از دین خدا و اسلام و کشور خود ایران دفاع کردند تا به حال من مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت این احساس را در خودم می بینم که تازه دارم متولد می شوم و زندگی جاوید خود را آغاز می کنم شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی می رساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست . ای مادر مهربان و عزیزم سلام مرا بپذیر و حلالم کن مبادا در مرگ من گریه کنی و افتخار کن که فرزندت در راه خدا به این مقام بزرگ رسیده است . ای پدر ارجمندم حلالم کن و با استقامت، صبر و شکیبایی از انقلاب اسلامی دفاع کن مبادا روحیه خود را ببازی و گریه کنی چون گریه تو باعث خوشحالی دشمنان می شود،ای برادر عزیزم راه خدا بهترین راههاست پوینده و کوشنده این راه باش. ای ملت شهید پرور ایران پشتیبانی قاطع و بی دریغ خود را از دولت جمهوی اسلامی و پیوستن به خط امام که همان خط اصیل اسلام و محمد (ص ) است نشان دهید و در هر کجا که هستید از روحانیت مبارز دفاع نمائید تا اسلام را به تمام جهانیان بشناسانید و خون شهیدان را پایمال نکنید از توطئه های دشمن آگاه باشید و هیچوقت امام امت ( روح الله الموسوی الخمینی) را تنها نگذارید. روحانیت در خط ولایت فقیه همان بازوی امام هستند و برادران بدانید که آمریکا و مزدوران در پی نابودی این روحانیون هستند . برادران پشت جبهه ، بدانید که در این برهه از زمان در این مکان قرار گرفته اید حامل و نگهدار خون هزاران شهید می باشید بدانید که وظیفه شما در حفاظت از خون تمام شهیدان بسی سخت و مشکل است اگر حسین (ع) آن چنان در جبهه می جنگید و آن چنان شهید می شد که در آن روز دنیا رنگ خون میگیرد و تمام انس و جن در آن روز می گریند این تنها یک قسمت از ماجرا است قسمت دیگر آن فریاد زینب (س) و امام سجاد(ع) در بارگاه یزید چنانچه با ندای باطل شکن خود تخت و تاج و کاخ آن ستمگر را در فرقش می کوبند . برادران بدانید که اهمیت کار شما مهمتر از خون سرخ من است . البته در این راههای پر پیچ و خم پرتگاههای بسیاری است که بایستی به وسیله همان ولایت پیام ما را به نسلهای آینده و مظلومیت کشورها را به دنیا اعلام کنید. از پدرم و تمام پدران این سرزمین قدردانی میکنم و فریاد مظلومیت شما را با تمام وجودم حس می کنم و از خدا توفیق شما را خواستارم دردها و رنجها را تحمل کنید که اگر هر قدر رنج تحمل کنید به اندازه یک لحظه از رنجهای پیامبر (ص) نمی شود. به خاطر دنیا و چند روز زندگی دین خدا را از دست ندهید که این دنیا وسیله ای برای رجوع به آخرت است و دشمنان ما که ما را از این راه منع می کنند با فریاد بلند به آنان می گوئیم ، ای دنیا ای شرق و غرب بدانید ما پیرو رهبری هستیم که فرزند حسین (ع) است که او فرمود: ذلت و خواری از ما دوراست. ما می جنگیم تا کشته شویم اما تسلیم نمی شویم. ما شاگردان مکتب حسین (ع) هستیم که همه چیز را فدای اسلام کرد دیگر جان ناقابل ما که ارزشی ندارد و من نیز پی فرمان نائب بر حق امام زمان (عج) یعنی قاعد اعظم خمینی کبیر به میدان نبرد حق علیه باطل می روم. و از خداوند متعال میخواهم که اجرم را شهادت فی سبیل الله قرار دهد و با شهادتم بخشنده گناهانم باشد و در آخر از پدر و مادرم می خواهم که۶ماه برایم نماز بخواند و ۱ ماه روزه بگیرند
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته